کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاهر
لغتنامه دهخدا
قاهر. [ هَِ ] (اِخ ) (ملک ...) محمدبن ملک منصورسیف الدین قلاون . وی پس از کشته شدن برادرش ملک اشرف به دست بیدره به سال 693 هَ . ق . در سن 9 سالگی بسلطنت مصر رسید و به قاهر ملقب گشت . او یک سال در این مقام بماند و سپس به سال 694 کیبوقا نامی پای بر مسن...
-
قاهر
لغتنامه دهخدا
قاهر. [ هَِ ] (ع ص ) شکننده ٔ کامها. (مهذب الاسماء). چیره . غالب . مقهورکننده . (مهذب الاسماء) : قوی کننده ٔ دین محمد مختاریمین دولت محمود قاهر کفار. فرخی .در شهری مقام مکنید که در او حاکمی عادل و پادشاهی قاهر نباشد. (تاریخ بیهقی ). باید دانست نیکوتر...
-
واژههای مشابه
-
قاهر با
لغتنامه دهخدا
قاهر با. [ هَِ رُ بِل ْ لاه ْ ] (اِخ ) (الَ ...) محمدبن احمد معتضدعباسی (287 - 339 هَ . ق .)، نوزدهمین خلیفه از خلفای عباسی که به سال 320 هَ . ق . پس از وفات مقتدر با او بیعت کردند. وی روش نیکوئی نداشت . لشکر بر او شوریدند و چشمانش را درآوردند و به س...
-
جستوجو در متن
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاهر. نوزدهمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به قاهر... شود.
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمد قاهر باﷲ خلیفه ٔ عباسی (320 - 322 هَ . ق .). رجوع به قاهر باﷲ... شود.
-
قاهرون
لغتنامه دهخدا
قاهرون . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاهر در حالت رفعی .
-
قاهرین
لغتنامه دهخدا
قاهرین . [ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاهر در حالت نصبی و جری .
-
ستیزه گار
لغتنامه دهخدا
ستیزه گار. [ س ِ زَ / زِ ] (ص مرکب ) ستیزه کار. جنگجو. قاهر. لجوج . رجوع به ستیزه کار شود.
-
شیدکی
لغتنامه دهخدا
شیدکی . [ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) نور قاهر یعنی نور قهرکننده و شکننده . (از انجمن آرا) (از لغات دساتیر است ).
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) ترک وی با جمعی لشکریان قاهر خلیفه را در اواسط جمادی الاول سنه ٔ اثنی و عشرین و ثلثمائة (322 هَ . ق .) خلع کردند و میل کشیدند. (تاریخ گزیده چ براون ج 1 ص 344).
-
القاهر با
لغتنامه دهخدا
القاهر با. [ اَ هَِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن المعتضدبن الموفق بن المتوکل بن المعتصم بن هارون الرشید. نوزدهمین از خلفای بنی عباس . رجوع به قاهر باﷲ شود.
-
خلیفه پناه
لغتنامه دهخدا
خلیفه پناه . [ خ َ ف َ / ف ِ پ َ ] (ص مرکب ) پشت و حافظ خلیفه . که از خلیفه حمایت کند:ناصر ملت طراز قاهر بدعت گذارشاه خلیفه پناه خسرو سلطان نشان .خاقانی .
-
کتانی
لغتنامه دهخدا
کتانی . [ ک َت ْ تا ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن علی بن جعفر الکتانی یکی از مشایخ صوفیه است . مسکن او به مکه بود وفاتش در این شهر در322 هَ . ق . به زمان قاهر خلیفه اتفاق افتاد. رجوع به تاریخ گزیده چ اروپا ص 778 و انساب سمعانی شود.