کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قامح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قامح
لغتنامه دهخدا
قامح . [ م ِ ] (ع ص ) شتر سربرآورده ٔ بازمانده از آب خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: بعیر قامح ، ناقة قامح ، ابل قمح و قامحه . (منتهی الارب ). || شتر ناخوش دارنده آب را بهر علت که باشد. || شتر سخت تشنه که از شدت آن سست باشد. (آنندراج ) (منت...
-
واژههای همآوا
-
قامه
لغتنامه دهخدا
قامه . [ م َ ] (اِخ ) نام کوهی است در نجد. (معجم البلدان ج 7).
-
قامه
لغتنامه دهخدا
قامه . [ م ِه ْ ] (ع ص ) شتر رونده ٔ در زمین . || شتر سردر هوادارنده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، قُمَّه ْ. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
قامه
لغتنامه دهخدا
قامه .[ م َ ] (ترکی ، اِ) خنجر کلان گرجی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
قامحة
لغتنامه دهخدا
قامحة. [ م ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث قامح . ابل قامحة؛ شتران سربرآورده ٔ بازمانده از آب خوردن . (ناظم الاطباء). رجوع به قامح شود.
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...