کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قالی باف بالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قالی باف بالا
لغتنامه دهخدا
قالی باف بالا. [ ف ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور. در 30هزارگزی جنوب خاوری چکنه بالا واقع است . موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل است . 81 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصولات آن غلات ، تریاک و شغل اهالی زراعت است .راه ...
-
واژههای مشابه
-
جوشقان قالی
لغتنامه دهخدا
جوشقان قالی . [ ج َ ش ِ ن ِ ] (اِخ ) قصبه ای از کاشان . عده ٔ قری 22، مساحت 32 فرسنگ ، جمعیت 12270 تن . مرکز میمه . رجوع به جوشقان شود.
-
قالی بغدادی
لغتنامه دهخدا
قالی بغدادی . [ ب َ دی ی ] (اِخ ) اسماعیل بن قاسم بن عیذون بن هارون بن عیسی بن محمدبن سلیمان لغوی مکنی به ابوعلی . رجوع به ابوعلی قالی و قالی (اسماعیل بن قاسم ) و جامعالتصانیف الحدیثة جزء نخست رقم 306 و در معجم المطبوعات ج 2 ستون 1489 و 1490 شود.
-
قالی شور
لغتنامه دهخدا
قالی شور. (نف مرکب ) قالی شوی . شوینده ٔ قالی .
-
قالی شویی
لغتنامه دهخدا
قالی شویی . (حامص مرکب ) عمل و شغل قالی شوی .
-
قالی فروش
لغتنامه دهخدا
قالی فروش . (نف مرکب ) فروشنده قالی .
-
قالی فروشی
لغتنامه دهخدا
قالی فروشی . (حامص مرکب ) عمل قالی فروش . شغل فروشنده قالی . || دکان قالی فروش .
-
قالی قلا
لغتنامه دهخدا
قالی قلا. [ ق َ ] (اِخ ) شهری است در ارمنستان کبیر از نواحی خلاط از نواحی منازجرد از نواحی ارمنستان چهارم . احمدبن یحیی گوید: از عهد انوشیروان هنوز ارمنستان بدست ایرانیان بود تا اسلام آمد. و این کشوردچار اختلال و نابسامانی و شبیه ملوک الطوائفی می بود...
-
میان قالی
لغتنامه دهخدا
میان قالی . (اِ مرکب ) قالی که در وسط اتاق افکنند و بر دو سوی آن ، دو کناره ، و بر سر آن ، سرانداز افکنند. قالی عریض که میان دو کناره زیر سرانداز گسترند. (یادداشت مؤلف ).
-
جنونی قالی پوش
لغتنامه دهخدا
جنونی قالی پوش . [ ج ُ نی ِ ] (اِخ ) یا جنونی قندهاری . از شاعران است ، مجمعالخواص درباره ٔ وی گوید: حریفی است تیززبان و حراف ، موی سر گذاشت و گلیم پاره پوشیده راه میرفت . با این وضع درویشی در مجالس از اسباب و تجملات نیاکان خود سخن میراند، بااینکه از...