کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قالون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قالون
لغتنامه دهخدا
قالون . (اِخ ) (در افسانه ها) نام جزیره ای که چیزهای عجیب به آن نسبت میدهند. (ناظم الاطباء).
-
قالون
لغتنامه دهخدا
قالون . (اِخ ) قصبه ای است که بر چهارفرسنگی دمشق است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 250).
-
قالون
لغتنامه دهخدا
قالون . (اِخ ) لقب ابوموسی عیسی بن مینا مقری مدنی ، دوست نافعبن ابونعیم مقری است . مالک بن انس وی را این لقب داد. او از عبداﷲبن رافع و استاد خود نافعبن ابونعیم و عبدالرحمان بن ابی زیاد و محمدبن جعفربن ابی کثیر و جز ایشان روایت کند و ابوزرعه ٔ رازی و ...
-
قالون
لغتنامه دهخدا
قالون . (ص ) نیک . خوب . خوش . || نیک منظر و جمیل . (ناظم الاطباء).
-
قالون
لغتنامه دهخدا
قالون . (معرب ، ص / صوت ) لغتی رومی است ، ای اصبت ؛ راست گفتی . درست است : سأل علی رضی اﷲ عنه شریحاً مسئلة فاجابه فقال له قالون ؛ ای اصبت . (سیوطی بنقل از ثعالبی ). رومیة، معناها الجید. (منتهی الارب ).
-
قالون
لغتنامه دهخدا
قالون . [ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول . در 12هزارگزی جنوب دزفول و 12هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ شوشتر به دزفول واقع است . موقع جغرافیائی آن دشت و گرم سیر و مالاریائی است . 150 تن سکنه دارد.آب آن از رودخانه ٔ دز و محصول ...
-
واژههای مشابه
-
ابن قالون
لغتنامه دهخدا
ابن قالون . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن یحیی . از رجال دربار بنی حفص بتونس و حاجب ابوبکر حفصی . سپس از جانب ابوتاشفین بتونس شده و به ابراهیم بن شهید پیوسته است و بعد با ابوبکر حفصی ابن شهید از تونس نفی و در 728 هَ .ق . کشته شده است .
-
جستوجو در متن
-
بانی
لغتنامه دهخدا
بانی . (اِخ ) لقب محمدبن اسحاق ، شاگرد قالون است . (از تاج العروس ).
-
ابوموسی
لغتنامه دهخدا
ابوموسی . [ اَ سا ] (اِخ ) عیسی بن مینابن وردان بن عیسی بن عبدالصمدبن عمروبن عبداﷲالمدنی المعروف بقالون القاری . صاحب نافعبن ابی نعیم . مولد او در ایام هشام بن عبدالملک به سال 120 هَ . ق . بود و در ایام منصور به سال 150 از نافع اخذ قرائت کرد و قالون ...
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن مینأبن وردان ، مشهور به قالون قاری . رجوع به ابوموسی و قالون ومآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ، النجوم الزاهرة ج 2 ص 235، ارشادالاریب ج 6 ص 103، غایةالنهایة ج 1 ص 615.
-
قاری
لغتنامه دهخدا
قاری . (اِخ ) اصفهانی . نافعبن عبد الرحمن بن ابی نعیم تابعی . اصفهانی الاصل مدنی الموطن ، مکنی به ابورویم یا ابوالحسن یا ابوعبداﷲ یا ابوعبدالرحمن یا ابونعیم . وی بسیار سیاه رنگ و در فن قرائت امام اهل مدینه و رای و قرائت او مورد اعتماد مردم مدینه بوده...
-
نافع
لغتنامه دهخدا
نافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن ابی نُعَیم ، مکنی به ابورُوَیم امام اهل مدینه و یکی از قراء سبعه است ، به روایت اصمعی و نیز حافظ ابونعیم در تاریخ اصفهان ، اصل وی از اصفهان است ودر مدینه زیست و در همانجا به سال 169 هَ . ق . درگذشت . وی قرآن را د...
-
قرائة
لغتنامه دهخدا
قرائة. [ ق ِ ءَ ] (ع مص ) خواندن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خواندن قرآن . (منتهی الارب ). تهانوی گوید: قرائت علمی است که در آن از صورتهای نظم کلام خدای تعالی از جهت وجوه اختلافات متواتره بحث میکند و مبادی آن مقدمات تواتری است . قرائت نیز از ...