کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاقلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاقلة
لغتنامه دهخدا
قاقلة. [ ق ُ ل َ ] (معرب ، اِ) به یونانی قطیداوس و به سریانی شرفیون و شوشما و به فرنگی کرده موم و به فارسی هیل و به عربی هال و به هندی الایچی نامند، و آن از جمله ٔ افادیه ٔ عطریه است و ثمری است هندی و دو نوع میباشد کبیرو صغیر، کبیر را قاقله ٔ کبار نا...
-
قاقلة
لغتنامه دهخدا
قاقلة. [ ق ُ ل َ ] (معرب ، اِ) رجوع به قاقله شود.
-
واژههای مشابه
-
قاقله
لغتنامه دهخدا
قاقله . [ ق ُ ل َ ] (اِخ ) نام شهری بپادشاهی جاوه و عود. قاقلی منسوب بدان جا است و فیل در آنجا بسیارباشد و عود قاقلی را در آنجا بجای هیمه سوزند و با تجار یک فیل بار آن به جامه ای مبادله کنند و جامه ای از پنبه در قاقله گرانتر از جامه ٔ ابریشمی است . ر...
-
قاقله ٔ صغار
لغتنامه دهخدا
قاقله ٔ صغار. [ ق ُ ل َ / ل ِ ی ِ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و نیز آن را شُمشُر و شوشمر و خیربوا و هیل بوا و هال بواو هیل انثی به هندی گجراتی الایچی و چهونی الایچی نامند و آن ثمر نباتی است که در ملعیار در کوه موسوم به هیلی و نواحی آن بهم میرسد و د...
-
قاقله ٔ کبار
لغتنامه دهخدا
قاقله ٔ کبار. [ ق ُ ل َ / ل ِی ِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قاقله ٔ کبار را قاقله ٔ ذکر و هیل ذکر و قاقله ٔزنجی و به هندی بری الایچی نامند و آن ثمر درختی است بقدر دو سه ذرع و یک ساق دارد و برگ آن شبیه ببرگ انار و ریحان و گل آن سفید ریزه مایل بسرخی...
-
جستوجو در متن
-
هیل غراب
لغتنامه دهخدا
هیل غراب . [ ] (اِ مرکب ) قاقله ٔ کبار. رجوع به قاقله شود.
-
ماهلوج
لغتنامه دهخدا
ماهلوج . (اِ) هیل و قاقله . (ناظم الاطباء). و رجوع به هیل و هل و قاقله شود.
-
قردامومن
لغتنامه دهخدا
قردامومن . [ ] (معرب ، اِ) قاقله ٔ صغار. هیل . هیل بوا. هل . خیربوا. رجوع به قاقله ٔ صغار شود.
-
طس
لغتنامه دهخدا
طس . [ ] (ع اِ) قاقله است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
فسنیاثیل
لغتنامه دهخدا
فسنیاثیل . [ ] (اِ) به عبرانی قاقله است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قاقلتین
لغتنامه دهخدا
قاقلتین . [ ق ُ ل َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ قاقلة. الایچی سرخ . والایچی سفید. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به قاقلة شود.
-
حب سجستانی
لغتنامه دهخدا
حب سجستانی . [ ح َب ْ ب ِ س َ ج ِ ] (اِ مرکب ) حب قاقله . دانه ٔ قاقله . دانه ٔ هیل ، یعنی هل به اصطلاح امروزین .
-
هیل بویا
لغتنامه دهخدا
هیل بویا. (اِ مرکب ) قاقله ٔ صغار. رجوع به هیل و هیل بوا شود.