کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قافور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قافور
لغتنامه دهخدا
قافور. (معرب ، اِ) لغتی است در کافور. (المعرب جوالیقی ص 268). || غلاف شکوفه ٔ خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
قافورنی
لغتنامه دهخدا
قافورنی . (معرب ، اِ) کافور. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قافور و قافوری شود.
-
قافوری
لغتنامه دهخدا
قافوری . (معرب ، اِ) کافور. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قافور و قافورنی شود.
-
قفور
لغتنامه دهخدا
قفور. [ ق َف ْ فو ] (ع اِ) غلاف شکوفه ٔ خرما. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). قافور. || غلاف خرمای نورسیده .(منتهی الارب ). || گیاهی است که مرغ سنگخوار آن را چرد. (اقرب الموارد). رجوع به قفورا شود.