کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاعدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاعدگی
لغتنامه دهخدا
قاعدگی . [ ع ِ دَ / دِ ] (حامص ) حیض . بی نمازی . خون دیدگی . عذر شدن . لک دیدن .
-
واژههای مشابه
-
بی قاعدگی
لغتنامه دهخدا
بی قاعدگی . [ ع ِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی قاعده . رجوع به بی قاعده شود.
-
جستوجو در متن
-
نزف النساء
لغتنامه دهخدا
نزف النساء. [ ن َ فُن ْ ن ِ ] (ع اِ مرکب ) نزف الاحمر. (یادداشت مؤلف ). قاعدگی . خون روی ماهانه ٔ زنان .
-
بی ضابطگی
لغتنامه دهخدا
بی ضابطگی . [ ب ِ طَ / طِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی ضابطه . بی قاعدگی . بی ترتیبی . (ناظم الاطباء).
-
بدعملی
لغتنامه دهخدا
بدعملی . [ ب َ ع َ م َ ] (حامص مرکب ) بدکاری و خطا و جرم . || بدفرماندهی و بی تدبیری . || بی قانونی و بی قاعدگی . (ناظم الاطباء).
-
ناهنجاری
لغتنامه دهخدا
ناهنجاری . [ هََ ] (حامص مرکب ) کجروی . (آنندراج ). بدکرداری . انحراف از راستی . || بی راهی . بی قاعدگی . || بی مناسبتی . بی تناسبی . || کج تابی . درشتی . خشونت . گستاخی . خودرائی . سرکشی . نافرمانی . (از ناظم الاطباء).
-
مضطربة
لغتنامه دهخدا
مضطربة. [ م ُ طَ رِ ب َ ] (ع ص ) (اصطلاح فقه ) زنی را گویند که عادت ماهانه ٔ خود را فراموش کرده باشد یا آنکه عادت معینی نداشته باشد و یا در هر ماه مکرر عادت شود و وقت معینی نداشته باشد و یا در هر ماه عدد ایام یا مدت قاعدگی آن متفاوت باشد. (از فرهنگ ع...
-
نارکتین
لغتنامه دهخدا
نارکتین . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از آلکالوئیدهای تریاک است . تریاک در حدود 6 درصد نارکتین دارداین آلکالوئید در آب نامحلول است و در الکل حل می شود. سمیت آن از تمام آلکالوئیدهای تریاک کمتر است و اثر آرام کننده ٔ درد و خواب آور ندارد ولی در انواع نز...
-
یوهمبین
لغتنامه دهخدا
یوهمبین . [ ی ُ هََ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح پزشکی ) آلکالوئید حاصل از درخت یوهمبه که دارای اثر تقویت دهنده ٔ قوه ٔ باه است و از این جهت همراه با موادی که خواص مشابه دارند نظیر فسفور دوزنک و استریکنین مصرف می شود. مصرف این آلکالوئید در موارد عدم توان...
-
بی نمازی
لغتنامه دهخدا
بی نمازی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) حالت بی نماز. نماز نگزاردن . ترک صلوة. || کنایه از حیض آمدن زنان باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث ) (سروری ) (رشیدی ). حیض و دشتان . (ناظم الاطباء). عادت ماهانه ٔ زن . (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ). قاعدگی زن ...
-
پاکی
لغتنامه دهخدا
پاکی . (حامص ) طهارت . (برهان ). طُهر. طیب . پاکیزگی . مقابل پلیدی . || قُدس : نخست از جهان آفرین کرد یادخداوند خوبی و پاکی و داد. فردوسی . || بی غشی . صفا. (برهان ). صفوت . ویژگی .بی آمیغی . خلوص : ببزرگی چو سپهر است و بپاکی چو هوابسخاوت چو برادر بد...
-
حیض
لغتنامه دهخدا
حیض . [ ح َ ] (ع اِمص ) بی نمازی زن . (ناظم الاطباء). بی نمازی زنان : قیل و منه الحوض لان الماء یسیل الیه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عادت . قاعدگی . حیض خونی است که غالباًدر هر ماه چند روزی از رحم زنها خارج میشود و زن رادر موقع دیدن خون حیض حائ...
-
تخمدان
لغتنامه دهخدا
تخمدان . [ ت ُ ] (اِ مرکب ) زمینی را گویند که در آن شاخهای درختان فروبرده باشند، یا چیزی کاشته باشند که بعد از سبز شدن به جای دیگر نقل کنند. (برهان ). جایی که نهالان در آن کارند و بعد از سبز شدن ازآنجا کنند و به جای دیگر نشانند و این زبان اهل شیراز ا...