کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاطیقوریاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاطیقوریاس
لغتنامه دهخدا
قاطیقوریاس . (معرب ، اِ) مقولات عشر. رجوع به قاطاغوریاس و قاطیغوریا و قاطیغوریاس شود.
-
واژههای همآوا
-
قاطیغوریاس
لغتنامه دهخدا
قاطیغوریاس . (معرب ، اِ) مقولات عشرة. (اساس الاقتباس چ دانشگاه ص 34). واضع منطق افتتاح این علم به ایراد ذکر اجناس عالیه کرده است که آن را مقولات عشره خوانند و هر چند رأی متأخران آن است که به سبب آنکه تعیین طبایع کلیات چه عالی و چه سافل و اشارت به ا...
-
قاطیغوریاس
لغتنامه دهخدا
قاطیغوریاس .(اِخ ) کتاب اول از حکمت ارسطو درباره ٔ مقولات عشر که فرفریوس و فارابی آن را تفسیر کرده اند و دکتر زنکر آن را از روایت اسحاق بن حنین با متن یونانی و مقدمه به لغت لاتینی منتشر ساخته . این کتاب در لایپزیک به سال 1846 م . طبع شده است .
-
جستوجو در متن
-
ابویحیی
لغتنامه دهخدا
ابویحیی . [ اَ بو ی َ یا ] (اِخ ) مروزی . ابن ابی اصیبعه در ترجمه ٔ ابونصر فارابی آرد که : شیخ ابوسلیمان محمدبن طاهربن بهرام سجستانی در تعالیق خویش آورده است که یحیی بن عدی وی را خبر داد که متی (بن یونان ) ایساغوجی را از مردی نصرانی فراگرفت و قاطیقور...
-
مقولات
لغتنامه دهخدا
مقولات . [ م َ ] (ع اِ) مقوله ها. (ناظم الاطباء). ج ِ مقولة. گفتارها. گفته ها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خاک بر سر علمی باد که ازمقولات و منقولات چنین نتیجه ٔ مردمی بردهد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 103). از منقولات کلام اردشیر بابک و مقولات حکم...
-
جاثلیق
لغتنامه دهخدا
جاثلیق . [ ث َ ] (اِخ ) عبداﷲبن الطیب ، مکنی به ابی الفرج فیلسوف و طبیب بزرگ که در قرن چهارم هجری میزیست . مؤلف تاریخ علوم عقلی آرد: فیلسوف و طبیب بزرگ دیگری در قرن چهارم میزیست بنام ابوالفرج عبداﷲبن الطیب الجاثلیق که از فلاسفه و فضلاء مشهور عراق و ...
-
منطق
لغتنامه دهخدا
منطق . [ م َ طِ ] (ع مص ) نطق . برزبان راندن حرفی یا سخنی که از آن معنی مفهوم گردد.(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سخن گفتن . (غیاث ) (آنندراج ). سخن گفتن : اشبه الناس برسول اﷲ خلقاً و خلقاً و منطقاً. (یادداشت مرحوم دهخدا) : طوطی از منطق اگر دم ...