کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاطط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاطط
لغتنامه دهخدا
قاطط. [ طِ ] (ع ص ) قاط. (منتهی الارب ). سعر قاطط؛ نرخ گران . وردنا ارضاً قاططا؛ یعنی درآمدیم در زمینی که نرخهای گران داشت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به قاط شود.
-
واژههای همآوا
-
قعطة
لغتنامه دهخدا
قعطة. [ ق َ طَ ] (ع اِ) یک بار تنگ گرفتن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مقاط
لغتنامه دهخدا
مقاط. [ م َ قاطط ] (ع اِ) ج ِ مِقَطّة. (دهار). ج ِمِقَط. (ناظم الاطباء). و رجوع به مقطة و مقط شود.
-
قاط
لغتنامه دهخدا
قاط. [ قاطط ] (ع ص ) نرخ گران .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یقال وردنا ارضاً قاطاً ای غالیاً سعرها؛ وارد شدیم در زمینی که گران بود نرخهای آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).