کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاصدک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاصدک
لغتنامه دهخدا
قاصدک . [ ص ِ دَ ] (اِ مرکب ) گیاهی از نوع کمپوزاسه شامل انواع متعدد است که در غالب نقاط یافت میشود. این گیاه بوته ای دارد که تا حدی برآمده و برگهائی دارد که بهم جمع شده اند. در قم آن را خبرآورک و در خراسان خبرکش گویند.
-
جستوجو در متن
-
خبرآور
لغتنامه دهخدا
خبرآور. [ خ َ ب َ وَ ] (نف مرکب ) آورنده ٔ خبر. آنکه خبر از جایی به جای دیگر برد : خبرآور تویی و نامه سپار. خاقانی .|| (اِ مرکب ) قاصدک . گیاهی است سبک وزن و گلوله مانند با تارهای سفید.
-
دندان شیر
لغتنامه دهخدا
دندان شیر. [ دَ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح گیاه شناسی ) اسنان السباع . گیاه دائمی شیره دار از تیره ٔ مرکبات با برگهای فراهم و گلهای زرد روشن بر روی ساقه ٔ بلند، برگهای نورسته ٔ آن خام و پخته خوراکی است . دانه هایش دارای رشته هایی است به شکل چتر که باد بآسا...