کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاشق سازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاشق سازی
لغتنامه دهخدا
قاشق سازی . [ ش ُ ] (حامص مرکب ) شغل قاشق ساز.
-
واژههای مشابه
-
دسته قاشق
لغتنامه دهخدا
دسته قاشق . [ دَ ت َ / ت ِ ش ُ ](اِ مرکب ) دنباله ٔ قاشق . رجوع به کلمه ٔ دسته شود.
-
قاشق زدن
لغتنامه دهخدا
قاشق زدن . [ ش ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) قاشق زنی . عمل زنان در شب چهارشنبه سوری . رجوع به قاشق زنی شود.
-
قاشق زنی
لغتنامه دهخدا
قاشق زنی . [ ش ُ زَ ] (حامص مرکب ) قاشق زدن . عمل زنان قدیم در شب چهارشنبه سوری که برای گرفتن مراد و رسیدن به مقصود به طور ناشناس و نقاب زده به درخانه ها رفته و به وسیله ٔ زدن قاشق بر کاسه و یا بر در خانه اهل خانه را از آمدن قاشق زن خبر کرده ، ایشان ...
-
قاشق ساز
لغتنامه دهخدا
قاشق ساز. [ ش ُ ] (نف مرکب ) آنکه قاشق سازد. قاشق درست کننده .
-
حسن آباد قاشق
لغتنامه دهخدا
حسن آباد قاشق . [ ح َ س َ دِ ش ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل تپه فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز در 63 هزارگزی شمال خاور سقز و نه هزارگزی جنوب خاور خوش قشلاق . کوهستانی و سردسیر است . 100 نفر سکنه ٔسنی - کردی دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن ...
-
جستوجو در متن
-
جز
لغتنامه دهخدا
جز. [ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای بلوک آباده ٔ اقلید (کذا) فارس و صنعت مردم آنجا جعبه سازی و قاشق سازی است و در این کار کمال استادی و مهارت را دارند. (از مرآت البلدان ج 4 ص 225).
-
جالیان
لغتنامه دهخدا
جالیان . [ ] (اِخ ) قریه ای است جزء بلوک آباده . طول جلگه ٔ این بلوک از شمال بجنوب تخمیناً شانزده فرسخ و عرض آن چهار فرسنگ میباشد. صنعت اهالی قاشق سازی و جعبه سازی است . (مرآت البلدان ج 4 ص 85).
-
جزمودق
لغتنامه دهخدا
جزمودق . [ ] (اِخ ) قریه ای است از توابع آباده ٔ فارس . حرفه ٔ اهالی آنجا قاشق تراشی و جعبه سازی است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 226).
-
چاهک
لغتنامه دهخدا
چاهک . [ هََ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد «از قرای بلوک بوانات فارس است . صنعت و حرفه ٔ اهالی این بلوک قاشق و جعبه سازی است ، میوجات گرمسیری و سردسیری هر دو در این بلوک بعمل میاید و حاصل صیفی و شتوی هر دو خوب میشود» (از مرآت البلدان ج 4 ص 133).
-
صنایع
لغتنامه دهخدا
صنایع. [ ص َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ صَنیع. (منتهی الارب ). ج ِ صَنیعَه . (المنجد) (مهذب الاسماء). رجوع به صنیع، صنیعة و صنائع شود : از هر صنایعی که بخواهی بر او اثروز هربدایعی که بجوئی بر او نشان . فرخی .و چون نصر گذشته شد از شایستگی و بکارآمدگی این مرد مح...
-
اسم مصدر
لغتنامه دهخدا
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخیر در «بهجةالمرضیة»...
-
دسته
لغتنامه دهخدا
دسته . [ دَ ت َ / ت ِ ] (اِ) هر چیز که نسبت به دست دارد. (آنندراج ). || دستینه . خط نوشته . دستخط : گوئی که به پیرانه سر از می بکشم دست آن باید کز مرگ نشان یابی و دسته . کسائی .و مراد از این دست همانست که حافظ گوید در این بیت «یا ز دیوان قضا خط امانی...