کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قارعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قارعة
لغتنامه دهخدا
قارعة. [ رِ ع َ ] (اِخ ) (الَ ...) نام سوره ٔ صدویکمین است از سوره های قرآن مشتمل بر هشت یا یازده آیه و در مکه نازل شده و پس از عادیات و پیش از تکاثر واقع است و آغاز آن چنین است : القارعة ما القارعة.
-
قارعة
لغتنامه دهخدا
قارعة. [ رِ ع َ ] (اِخ ) سریه ای است مر نبی را (ص ). (منتهی الارب ) : تصیبهم بما صنعوا قارعة. (قرآن 31/13) (منتهی الارب ).
-
قارعة
لغتنامه دهخدا
قارعة. [ رِ ع َ ] (ع اِ) نامی است رستاخیز را. (مهذب الاسماء). قیامت . || سختی روزگار. (منتهی الارب ). حادثه . سختی . (آنندراج ). داهیة تفجوهم . (منتهی الارب ). ج ، قوارع .
-
واژههای همآوا
-
غارات
لغتنامه دهخدا
غارات . (ع اِ) ج ِ غارة. (اقرب الموارد) : و ولایت از تاراج و غارات محافظت نمودی . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 96).
-
قارات
لغتنامه دهخدا
قارات . (ع اِ) ج ِقاره . کوههای کوچک و اعاظم آکام . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
عادیات
لغتنامه دهخدا
عادیات . (اِخ ) سوره ٔ صدمین از قرآن است و آن یازده آیه ٔ است پس از سوره ٔ زلزله و پیش از قارعه .
-
تکاثر
لغتنامه دهخدا
تکاثر. [ ت َ ث ُ ] (اِخ ) سوره ٔ صدودومین از قرآن کریم . مکیه و آن هشت آیت است ، پس از قارعه و پیش ازعصر و آغاز آن : الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر.
-
القارعة
لغتنامه دهخدا
القارعة. [ اَ رِ ع َ ] (اِخ ) نام سوره ٔ صد و یکم از قرآن کریم . در مکه نازل شده و یازده آیه دارد. || بمعنی بلای سخت و نکبت و مهلکه . رجوع به قارعة شود : شاه آمد تا ببیند واقعه یافت آنجا زلزله والقارعه .مولوی .
-
قوارع
لغتنامه دهخدا
قوارع . [ ق َ رِ ] (ع اِ) ج ِ قارعة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): قوارع القرآن ؛ آیت ها است که خواننده ٔ آن از شر دیو و پری محفوظ باشد گویا شیطان را رد میکند. (منتهی الارب ). || قوارض : نعوذ باﷲ من قوارع فلان ؛ ای قوارض لسانه . (منتهی الارب ) (اقرب...
-
افتتاحیة
لغتنامه دهخدا
افتتاحیة. [ اِ ت ِ حی ی َ ] (ع ص نسبی ) نسبت به افتتاح بمعنی گشودن است . - سنه ٔ افتتاحیه ؛ نام سال اول بعثت رسول (ص ) از سیزده سال توقف آن حضرت در مکه و همچنین نام سال اول نزول قرآن به مکه است که همان سال اول بعثت باشد. در این سال سوره ٔ فاتحه ، نا...
-
برسو
لغتنامه دهخدا
برسو. [ ب َ ](اِ مرکب ) برسوی . جهت فوقانی . طرف بالا. جانب علو. علو. فوق . مقابل فروسو. (یادداشت مؤلف ) : گنبدی نهمار بر برده بلندنش ستون از زیر و نز برسوش بند. رودکی .نیک ماند ز برسو آن امرودبه سنان مبارز پر کین وآن فروسوش همچو ناف بتی که بود سال ...
-
عطف
لغتنامه دهخدا
عطف . [ ع ِ ] (ع اِ)کرانه و جانب . (از منتهی الارب ). جانب هر چیز. (از اقرب الموارد). یک سوی گردن و یک سوی مردم . (دهار). جانب . (ترجمان القرآن جرجانی ). عطفاالرجل ؛ دو جانب شخص . (از منتهی الارب ). دو جانب و دو سوی شخص از سر و تارک . (از اقرب الموار...
-
رستاخیز
لغتنامه دهخدا
رستاخیز. [ رَ ] (اِ مرکب ) (از: رستا، رسته ، مُرده + خیز) رستخیز. برخاستن مردگان . بعث . (فرهنگ فارسی معین ). روز قیامت و محشر. (ناظم الاطباء). قیامت را گویند که محشر باشد. (برهان ) (از شعوری ج 2 ص 23). قیامت . (از غیاث اللغات ). روزی که مردگان به ام...