کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاراسیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاراسیا
لغتنامه دهخدا
قاراسیا. (معرب ، اِ) میوه ای باشد شبیه به گیلاس و آن را به فارسی آلی بالی گویند لیکن به آلوبالو شهرت دارد. گویند تازه ٔ آن شکم براند و خشک شده ٔ آن شکم ببندد و صمغ آن سرفه را و چکانیدن شیره ٔ مغز دانه ٔ آن بر آلت مردی سوزاک را نافع است . (برهان ) (آن...
-
جستوجو در متن
-
آلبالو
لغتنامه دهخدا
آلبالو. (اِ) آلبالی . آلوبالو. قسمی گیلاس که میوه ٔ آن سرخ و ترش است . قراصیا . جراسیا. قاراسیا. آلوی ابوعلی . نمتک .
-
قراصیا
لغتنامه دهخدا
قراصیا. [ ق َ ] (معرب ، اِ) قراسیا. (ناظم الاطباء).بمعنی قارآسیا باشد که آلوبالو است و آن را آلی بالی و آلوی ابوعلی نیز گویند و آن سه قسم باشد شیرین و ترش و عفص . شیرین آن شکم براند و ترش آن تشنگی را فرونشاند و عفص آن شکم ببندد و معرب آن جراسیا است و...