کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قابوک
لغتنامه دهخدا
قابوک . (ترکی ، اِ) قابور. مخارجه ٔ عمارت . ناودانی که بر کناره های بام سازند تا آب باران بر آن سیلان کند. (برهان ). رجوع به قابور شود.
-
واژههای همآوا
-
غابوک
لغتنامه دهخدا
غابوک . (اِ) مهره ٔ کمان گروهه را گویند و آن گلوله ای باشد که از گِل سازند. (برهان ) (آنندراج ). || کمان گروه . (برهان ). || برنوف .
-
جستوجو در متن
-
قابول
لغتنامه دهخدا
قابول . (ترکی ، اِ) میزاب . ناودان . رجوع به قابوک شود.
-
قابور
لغتنامه دهخدا
قابور. (ترکی ، اِ) قابوک . مخارجه ٔ عمارت . (ناظم الاطباء). مخارجه ٔ عمارت که در خانه ها میسازند و آن را در روم «یوکلک » گویند. (فرهنگ شعوری ). || ناودانی که بر کنارهای بام سازند تا آب باران و برف بر آن سیلان کند. (ناظم الاطباء).