کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فی الحقیقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
استطاعة فی الحقیقة
لغتنامه دهخدا
استطاعة فی الحقیقة. [ اِ ت ِ ع َ ت ُ فِل ْ ح َ قی ق َ ] (ع اِ مرکب ) (الَ ...) قدرت تامه ای که با آن صدور فعل واجب آیدو بنابرین مقارن با فعل نباشد. (تعریفات جرجانی ).
-
اسناد فی الحدیث
لغتنامه دهخدا
اسناد فی الحدیث . [ اِ فِل ْ ح َ ] (ع اِ مرکب ) ان یقول المحدث حدثنا فلان عن فلان عن رسول اﷲ (ص ). (تعریفات جرجانی ).
-
المعنی فی بطن الشاعر
لغتنامه دهخدا
المعنی فی بطن الشاعر. [ اَ م َ ناب َ نِش ْ شا ع ِ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) (مثل ) معنی در شکم شاعر است ، و این جمله را در مورد سخنی گویند که مبهم یا بیمعنی باشد. صاحب بهار عجم گوید: امیر معاویه لفظی گفته بود در نهایت فصاحت و بلاغت و پیچیدگی ، و قصد امتحان...
-
جستوجو در متن
-
درحقیقت
لغتنامه دهخدا
درحقیقت . [ دَ ح َ ق َ ] (ق مرکب ) فی الواقع. (آنندراج ). براستی و درستی . یقیناً. فی الحقیقه . (ناظم الاطباء).
-
علی بیرم
لغتنامه دهخدا
علی بیرم . [ ع َ ی ِ ب َ رَ ] (اِخ ) ابن حسن بن صدقه ٔ مصری الاصل یمانی حنفی ، مشهور به امام بیرم پاشا. محدث بود. او راست : ادراک الحقیقه فی تخریج أحادیث الطریقة المحمدیة، که در سال 1050 هَ . ق .از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین بنقل از ک...
-
قلفونیا
لغتنامه دهخدا
قلفونیا. [ ق ُ ] (معرب ، اِ) نوعی از صمغ درخت صنوبر باشد و آن را به فارسی زنگ باری گویند به سبب آنکه بسیار سیاه است و به عربی علک یابس خوانند. (برهان ) (آنندراج ). و بعضی گفته اند صمغ صنوبر بری است که به یونانی قوفا نامند و آن صمغ راتینج است که خودبخ...
-
عشتروت
لغتنامه دهخدا
عشتروت . [ ع َ ت َ ] (اِخ ) عشتاروت . خدای صیدونیان ، که بت آن بصورت مخصوصی بود و عبادت این بت در سوریه و فنیقیه معمول بوده است . سلیمان عبادت وی را در بنی اسرائیل نیز شیوع داد که یونانیان و رومانیان آن را استرتی نامند و یوشیا این عبادت را که فی الحق...
-
عدلام
لغتنامه دهخدا
عدلام . [ ] (اِخ ) (به عبری عدل قوم )، (پنهان کننده )اسم مغاره ای که در حوالی بیت لحم بوده داود در آنجامتواری گردیده و بر حسب تقلید در وادی قریطون در شرق بیت لحم میباشد و طول مغاره 550 قدم و دارای دهلیزهای بسیار است الا آنکه بزعم کاندر در وادی ایله د...
-
پیلاطس
لغتنامه دهخدا
پیلاطس . [ طُ ] (اِخ ) حاکم قدس از جانب رومیان در زمان مسیح . صاحب قاموس مقدس آرد: پیلاطس (یوحنا 19:1) که او را پنطیوس پیلاطس می گفتند (متی 27:2) و او شخصی بود که در سال 29 م . از جانب رومیان حاکم یا نایب الحکومه ٔ یهودیه بود و چند سال قبل و بعد از ص...
-
تجر
لغتنامه دهخدا
تجر. [ ت َ ج َ ] (اِخ ) تچر. تچره . تزر. طزر: قصر کوچک داریوش [ تخت جمشید ] که در ضلع شمالی صحن بپا شده بنابر کتیبه های بالای دو جرز رواق به تچر موسوم است .لفظ تچر، تجر، یا طزر پارسی جدید، اصلاً بمعنی قصر زمستانی است فی الحقیقه در میان تمام ابنیه ٔ ص...
-
جبسین
لغتنامه دهخدا
جبسین . [ ج َ / ج ِ ] (معرب ، اِ) گچ را گویند که بدان خانه سفید کنند و معرب جصین است . (آنندراج ). شاروق . کج . (از دزی ). هو حجرالجص صفایحی ابیض مشف و اذا احرق ازداد لطافة. (مقاله ٔثانیه از کتاب ثانی قانون ابوعلی چ طهران ص 175).در مخزن الادویه بفتح ...
-
طزر
لغتنامه دهخدا
طزر. [ طَ زَ ] (معرب ، اِ) گیاهی است که در تابستان روید. معرب تزر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). صاحب قاموس گفته : و البیت الصیفی ، معرب تزر. در تاج العروس نیز با گفته ٔ فیروزآبادی موافق است . حتماً در نسخه ای که صاحب منتهی الارب در دست داشته تصحیفی روی...
-
صاعقه
لغتنامه دهخدا
صاعقه .[ ع ِ ق َ ] (ع اِ) برقی که از ابر بر زمین افتد. پاره ٔ آتش هلاک کننده که از آسمان فرودآید با بانگ سخت . (ترجمان القرآن جرجانی ص 63). بانگی است با آتش و گفته اند بانگ سخت رعد است و بود که مر آدمی از شنیدن آن بیهوش شود و یا بمیرد. (تعریفات میر س...
-
اثینه
لغتنامه دهخدا
اثینه . [ اَ ن َ ] (اِخ ) صورتی از نام آطن ، کرسی یونان . مؤلف قاموس کتاب مقدس ذیل اتینا آرد: اتینا (شهر منرفا)و بزرگترین شهرهای اتیکاست در یونان و بر خلیج سالونیک واقع و مسافتش از قرنتش 46 میل و از ساحل بقدر پنج میل است و بر دشتی وسیع واقع است که ا...
-
باباطاهر
لغتنامه دهخدا
باباطاهر. [ هَِ ] (اِخ ) باباطاهر عریان همدانی بوده و مسلک درویشی و فروتنی او که شیوه ٔ عارفان است سبب شد تا وی گوشه گیر گشته و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد فقط در بعض کتب صوفیه ذکری از مقام معنوی و مسلک ریاضت و درویشی و صفت تقوی و...