کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیولة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیولة
لغتنامه دهخدا
فیولة. [ ف ُ ل َ ] (ع اِ) ج ِ فیل . (منتهی الارب ). فیول .
-
فیولة
لغتنامه دهخدا
فیولة. [ ف ُ ل َ ] (ع مص ) خطا کردن رای و ضعیف و سست گردیدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سست رای شدن . (آنندراج ). || (اِمص )ضعف رأی . گویند: و ماکنت احب ان اری فی رأیک فیالة و فیولة. (از اقرب الموارد). رجوع به فیالة شود.
-
جستوجو در متن
-
فیل
لغتنامه دهخدا
فیل . [ ف َ / ف َی ْ ی ِ ] (ع ص ) رجل فیل الرأی ؛ مرد سست عقل . ج ، افیال ، فیالة، فیولة. || رجل فیل اللحم ؛ مرد بسیارگوشت . (منتهی الارب ).