کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیلچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیلچه
لغتنامه دهخدا
فیلچه .[ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) فیل کوچک . (یادداشت مؤلف ). بچه ٔ فیل . فیل بچه . (یادداشت دیگر). || زن فربه و درشت استخوان و کلان و چاق . (یادداشت مؤلف ).- فیلچه زن ؛ زن چاق و فربه . فیلچه . اصل کلمه ٔ عربی زنفیلجه همین زن فیلچه ٔ فارسی است . (یاد...
-
جستوجو در متن
-
دغفل
لغتنامه دهخدا
دغفل . [ دَ ف َ ] (ع ص ) زندگانی فراخ با ارزانی . (منتهی الارب ). عیش فراخ . (دهار). زندگانی فراخ و با فراوانی . (از اقرب الموارد). || پرهای بسیار. (منتهی الارب ). بسیار از پَر. (از اقرب الموارد). || (اِ) بچه ٔ پیل یا بچه ٔ گرگ . (منتهی الارب ) (ازاق...
-
فیل
لغتنامه دهخدا
فیل . (معرب ، اِ) پیل . پستانداری است عظیم الجثه که راسته ٔ خاصی بنام راسته ٔ فیلان را به وجود می آورد. در راسته ٔ فیلان امروز فقط دو گونه موجود است ، یکی فیل آسیایی یا هندی و دیگر فیل افریقایی . قد فیلهای هندی از افریقایی کوچکتر و گوشها و عاج آنها ن...