کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیله
لغتنامه دهخدا
فیله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) پیله . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به پیله شود.
-
فیله
لغتنامه دهخدا
فیله . [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) گوشتی لطیف و لغزان که از آن مخصوصاً برای کباب استفاده کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای مشابه
-
فیلة
لغتنامه دهخدا
فیلة. [ ف َ ل َ ] (ع مص ) خطا کردن . || ضعیف و سست گردیدن . || خطا کردن رای کسی در بازی فیال . || سست رای شدن مرد. (منتهی الارب ). رجوع به فیلولة شود.
-
فیلة
لغتنامه دهخدا
فیلة. [ ل َ ] (ع اِ) مؤنث فیل . (منتهی الارب ).
-
فیلة
لغتنامه دهخدا
فیلة. [ ی َ ل َ ] (ع اِ) ج ِ فیل . (منتهی الارب ).
-
فیله ورین
لغتنامه دهخدا
فیله ورین . [ ل َ وَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ابهر شهرستان زنجان که دارای 571 تن سکنه است . آب آن از چشمه سارها و رودها و محصول عمده اش غله ، گردو، مختصری انگور و قلمستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
قلعه شنت فیله
لغتنامه دهخدا
قلعه شنت فیله . [ق َ ع َ ش ِ ل َ ] (اِخ ) قلعه ٔ استوار و محکمی است در اندلس که از قدیم زندان بربر بوده است . رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 135 شود.
-
جستوجو در متن
-
دودةالقز
لغتنامه دهخدا
دودةالقز. [دَ ت ُل ْ ق َزز ] (ع اِ مرکب ) دودالقز. پیله . فیله . کرم ابریشم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دودالقز شود.
-
فلاورة
لغتنامه دهخدا
فلاورة. [ ف َ وِ رَ ] (ع اِ) ج ِ فیله ور که معرب پیله ور است . داروفروشان . (یادداشت مؤلف ). || زاج است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
دودالقز
لغتنامه دهخدا
دودالقز. [ دُل ْ ق َزز ] (ع اِ مرکب ) دودالحریر. کرم ابریشم . (ناظم الاطباء). پیله . فیلق . بادامه . کرم کژ. کرم پیله . کرم فیله . کرم ابریشم . دودالحریر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دودالحریر شود.
-
بیلک
لغتنامه دهخدا
بیلک . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) فیله . در یونانی فیلای نام جزیره ای در جنوب مصر میان نیل ، بالای سد اسوان . بیشتر سال زیر آب است و محل معبد ایسیس (از اوایل دوره ٔ بطالسه ) می باشد. (دائرة المعارف فارسی ).
-
خین
لغتنامه دهخدا
خین . [ خ ِی ْ ی ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان خین بخش مرکزی شهرستان خرمشهر واقع در 9 هزارگزی شمال باختری خرمشهر و 2 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو خرمشهر بمرز عراق . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرم که سکنه ٔ آن با قریه ٔ فیله در حدود2450 ...
-
سان تروی کس
لغتنامه دهخدا
سان تروی کس . [ تْرُی ْ ک ُ ] (اِخ ) اسم سنتروک را نویسندگان قدیم چنین نامیده اند. سیناتروکس (فیله گون ) . سیناتروکس . ولی املاء روی سکه ها بیونانی سان تروی کس است که نسبت او محققاً معلوم نیست ولی ظن قوی این است که برادر اشک ششم مهرداد اول و اشک هفتم...