کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیضبخش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
فیض بخش
لغتنامه دهخدا
فیض بخش . [ ف َ / ف ِ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه به دیگری فیض رساند. سودمند. مفید. رجوع به فیض شود.
-
فیض بخش
لغتنامه دهخدا
فیض بخش . [ ف َ ب َ ] (اِخ ) شاه قاسم پسر سیدمحمدنوربخش . عارفی زاهد بود و در تمامی فنون طریقت خلیفه ٔ پدرش نوربخش بود. معروف است که سلطان حسین میرزا از سلطان یعقوب والی عراق درخواست که فیض بخش را روانه ٔ خراسان نماید تا به برکت قدوم او بیماریش درمان...