کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیروزکوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیروزکوه
لغتنامه دهخدا
فیروزکوه . (اِخ ) دهی است از بخش تربت جام شهرستان مشهد که دارای 352 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
فیروزکوه
لغتنامه دهخدا
فیروزکوه . (اِخ ) شهر کوچکی است که مرکز بخش فیروزکوه شهرستان دماوند است و در سر سه راه تهران به مازندران و سمنان واقع است . ناحیه ای کوهستانی و دارای 4500 تن سکنه است . آب آن از رودخانه های گورسفید، شورستان و چشمه سارها و محصول عمده اش غله ، سیب زمین...
-
فیروزکوه
لغتنامه دهخدا
فیروزکوه . (اِخ ) قلعه ای است استوار میان هرات و غزنین . (معجم البلدان ). پایتخت غوریان بوده است . (از تاریخ جهانگشای جوینی ).
-
جستوجو در متن
-
پیروزکوه
لغتنامه دهخدا
پیروزکوه . (اِخ ) فیروزکوه . شهرکی و ناحیتی واقع در مشال شرقی ری تابع دماوند. رجوع به فیروزکوه شود. (تاریخ گزیده 498).
-
ارج
لغتنامه دهخدا
ارج . [ اَ ] (اِخ )قصبه ای است از ولایت فیروزکوه طبرستان . (آنندراج ).
-
بیروزکوه
لغتنامه دهخدا
بیروزکوه . (اِخ ) معرب فیروزکوه . و رجوع به مراصدالاطلاع و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
دهیو
لغتنامه دهخدا
دهیو. [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. واقع در 12هزارگزی فیروزکوه با 127 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
گورسفید
لغتنامه دهخدا
گورسفید. [ س َ / س ِ ] (اِخ ) رودی در فیروزکوه . (از جغرافیای طبیعی کیهان ص 87).
-
آیینه ورزان
لغتنامه دهخدا
آیینه ورزان . [ ن َ وَ ] (اِخ ) نام قریه ای بزرگ بدماوند، کنار راه طهران به فیروزکوه ، میان گلیارد و جابون در 79400 گزی طهران .
-
راه دماوند
لغتنامه دهخدا
راه دماوند. [ هَِ دَ وَ ] (اِخ ) نام محلی در کنار راه تهران و فیروزکوه میان گل آهک و گلیارد در 57700گزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
-
سرخه رباط
لغتنامه دهخدا
سرخه رباط. [ س ُ خ َ رَ ] (اِخ ) از بلوکات ناحیه ٔ راست پی در سوادکوه مازندران در شمال فیروزکوه . (جغرافیای کیهان ).
-
میان دره
لغتنامه دهخدا
میان دره . [ دَ رَ ] (اِخ ) موضعی است میان فیروزکوه و شاهی . (یادداشت مؤلف ).
-
اتسز
لغتنامه دهخدا
اتسز. [ اَ س ِ ] (اِخ ) ابن علاءالدین جهانسوز. حاکم فیروزکوه از قبل سلطان محمد خوارزمشاه . رجوع به حبط1 ص 413 شود.
-
پیازمرکز
لغتنامه دهخدا
پیازمرکز.[ م َ ک َ ] (اِخ ) نام موضعی میان سوادکوه و فیروزکوه به مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 42 بخش انگلیسی ).