کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیروزقباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیروزقباد
لغتنامه دهخدا
فیروزقباد. [ ق ُ ] (اِخ ) شهرکی نزدیک باب الابواب یعنی دربند شیروان . (یادداشت مؤلف ). و انوشروان در اینجا کاخی ساخته بوده بنام باب فیروزقباد. (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
قباد
لغتنامه دهخدا
قباد. [ ق ُ ] (پسوند) در آخر اسماء مرکبه ٔ امکنه آید: ابزقباد. خسروسادقباد. فیروزقباد. شادقباد. بزقباد. بهقباد. شهرقباد. رستقباد. استان لبهقباد. روستقباد.
-
سر خود خوردن
لغتنامه دهخدا
سر خود خوردن . [ س َ رِ خوَدْ / خُدْ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) مرتکب امری شدن که در آن خوف مضرتی عظیم بود. (آنندراج ). || کنایه از هلاک شدن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 374). بدرود حیات گفتن . وفات یافتن : چون آذرشاپوران اشارت مملکت و رای را ...
-
ارمینیه
لغتنامه دهخدا
ارمینیه . [ اِ نی َ / نی ی َ ] (اِخ ) ارمنیه . ارمنستان . اَرْمَن . شهری است بروم یا چهار اقلیم است یا چهار شهر است متصل با هم و هر شهر را از آنها ارمینیه گویند. (منتهی الارب ). ناحیت وسیعی است در شمال و حد آن از برذعه تا باب الابواب و از سوی دیگرتا ...