کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فگنده سرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فگنده سرین
لغتنامه دهخدا
فگنده سرین . [ ف َ /ف ِ گ َ دَ / دِ س ُ ] (ص مرکب ) کسی را گویند که چارزانو و مربع نشیند. (برهان ). رجوع به فکنده سرین شود.
-
واژههای مشابه
-
فگنده سر
لغتنامه دهخدا
فگنده سر. [ ف َ / ف ِ گ َ دَ / دِ س َ ] (ص مرکب ) فکنده سر.کنایه از مراقبه کردن باشد. (از برهان ). بدین ترکیب صفت است و معنی مصدری برای آن درست نیست . در حال مراقبه . || کنایه از خجل و منفعل و شرمنده نیز هست . (برهان ). سرافگنده . رجوع به سرافگنده شو...