کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فگاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فگاری
لغتنامه دهخدا
فگاری . [ ف َ ] (اِخ ) قاضی احمد. شخصی فاضل و معقول و مقبول است و با نیکان و پاکان اردوی معلا ارتباط داشت . در شعر طبعی بلند دارد و از ابیات زیر معلوم میشود:چه خوش است از تو خشمی که ز روی ناز باشدکه به عجز چون درآیم در صلح باز باشدبه حریم وصل شوخی که...
-
فگاری
لغتنامه دهخدا
فگاری . [ ف َ ] (اِخ ) مرادخان ، ولدتمرخان . ابتدا منظور نظر شاه مرحوم بود ولی بعلت پاره ای اعمال نامناسب از آن سعادت محروم گردید. جوانی بود خیلی نوخاسته و قوی دست و ازاین رو به چشم زخم عجیبی دچار شد. امید است دیده ٔ باطنش به نور شادی روشن گردد. طبعش...
-
فگاری
لغتنامه دهخدا
فگاری . [ ف َ ] (ص ) فگار. افگار. مجروح : نگه کن تا بر این خر کس نشسته ست که این بدخو نکردستش فگاری ؟ ناصرخسرو.رجوع به فگار شود.
-
جستوجو در متن
-
فگار
لغتنامه دهخدا
فگار. [ ف َ ] (اِ) افگار. (فرهنگ فارسی معین ). جراحت پشت چاروا بسبب سواری و بار بسیار کشیدن . (برهان ). رجوع به افگار و فگال شود. || (ص ) زمین گیر و بجامانده .(برهان ). || آزرده . (برهان ) : بودم صبور تا برسیدم به صدر توگرچه ز خلق بود روان و دلم فگار...
-
تنگدلی
لغتنامه دهخدا
تنگدلی . [ ت َ دِ ] (حامص مرکب ) دل فگاری و آزردگی و غمگینی . (ناظم الاطباء). اندوهگینی . افسردگی . غمگینی . (فرهنگ فارسی معین ) : یا زنده شبی کز غم او آنکه درست است از تنگدلی جامه کند لخته و پاره . خسروانی .این من از تنگدلی گفتم و از تنگدلی آن برآید...