کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فُعِلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فعل ناقص
لغتنامه دهخدا
فعل ناقص . [ ف ِ ل ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح نحو عربی ) در زبان عرب ،افعالی است که همه ٔ صیغه های آن در زمانهای مختلف صرف نمیشود. (یادداشت مؤلف ). فعل ناقص را ناقص از آن گویند که معنی آن بدون خبر فایده ٔ تام نمی بخشد بخلاف سایر افعال ،...
-
فعل پذیر
لغتنامه دهخدا
فعل پذیر. [ ف ِ پ َ ] (نف مرکب ) دارای انفعال . (یادداشت مؤلف ). آنچه قبول فعل کندو از قوه به فعل درآید. (فرهنگ فارسی معین ) : پنداری که این قوت حیوانی به قیاس با زندگی اندامها را فعل پذیر میکند، یعنی پذیرای زندگانی و این معنی را به تازی انفعال گوین...
-
فعل پذیری
لغتنامه دهخدا
فعل پذیری . [ ف ِ پ َ ] (حامص مرکب ) انفعال . (یادداشت مؤلف ). حالت و کیفیت فعل پذیر. (فرهنگ فارسی معین ). در متون روانشناسی در مقابل اصطلاح فرانسوی پاسیویته به کار میرود.
-
ملک فعل
لغتنامه دهخدا
ملک فعل . [ م َ ل َ ف ِ ] (ص مرکب ) فرشته کردار. آنکه اعمال و افعال وی چون فرشتگان است . نیک کردار : قوام دین پیغمبر ملک محمود دین پرورملک فعل و ملک سیرت ملک سهم و ملک سیما. فرخی .رجوع به ملک فعال شود.
-
اسم فعل
لغتنامه دهخدا
اسم فعل . [ اِ م ِ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء الافعال ... شود.
-
الماس فعل
لغتنامه دهخدا
الماس فعل . [ اَ ف ِ ] (ص مرکب ) صفت تیغ است . (بهار عجم ) (آنندراج ).
-
هفت فعل قلوب
لغتنامه دهخدا
هفت فعل قلوب . [ هََ ف ِ ل ِ ق ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حسبت ، ظننت ، خلت ، علمت ، رأیت ، وجدت ، زعمت . (برهان ).
-
فعل و انفعال
لغتنامه دهخدا
فعل و انفعال . [ ف ِ ل ُ اِ ف ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) فعل ، کار و کردار چنانکه حرکت نجار در بریدن چوب . و انفعال اثر پذیرفتن چنانکه بریده شدن چوب از بریدن نجار. (غیاث ). عمل و عکس العمل . کنش و واکنش . || (اصطلاح شیمی ) تأثیر متقابل دو جسم مرکب ...
-
فند و فعل
لغتنامه دهخدا
فند و فعل . [ ف َ دُ ف ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حیلت و مکر و اعمال تباه ، و بیشتر در صفت زنان آرند و اراده ٔ بی عفافی از آن کنند. اعمال نهانی و حیله کاری های زشت زن . حیله و مکر، خاصه در زنان . (یادداشت مرحوم دهخدا). فسق . فجور. حیله و تزویر. (یاد...
-
پر فند و فعل
لغتنامه دهخدا
پر فند و فعل . [ پ ُ ف َ دُ ف ِ ] (ص مرکب ) در تداول عوام ، پرمکر و فسون . پرمکر و فسوس .
-
واژههای همآوا
-
فال
لغتنامه دهخدا
فال . (اِ) کپه . بخش بخش چیزی (چهارچهاریا بیشتر یا کمتر)، چنانکه گویند: گردو فالی یک قران ، یا گردوی تازه فالی صنار. (یادداشت بخط مؤلف ).- فال فال کردن ؛ به توده های جدا قسمت کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).|| مچر. یک دانه تخم مرغ که در جایی گذارند تا ...
-
فال
لغتنامه دهخدا
فال . (اِخ ) دهی است از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 71 هزارگزی جنوب خاوری کنگان و کنار راه فرعی لار به گله دار واقع است . جلگه ای گرمسیر، مالاریایی و دارای 685 تن سکنه است . آب آنجا ازچاه تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و حبوبات و ش...
-
فال
لغتنامه دهخدا
فال . (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند که در 61 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . دامنه ای گرمسیر و دارای 252 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه مالرو دارد...
-
فال
لغتنامه دهخدا
فال . (ع اِ) در عربی فَأل با همزه . شگون . ضد طیره ، بمعنی نیک و بد هر دو استعمال نمایند. (منتهی الارب ). اغور. آغال . شگون . (ناظم الاطباء) : من این نامه فرخ گرفتم به فال همی رنج بردم به بسیار سال . فردوسی .جهانجوی را آن بد آمد به فال بفرمود کش سر ...
-
فعل
لغتنامه دهخدا
فعل . [ ف َ ] (ع مص ) کردن کار را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).