کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فومة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فومة
لغتنامه دهخدا
فومة. [ م َ ] (ع اِ) خوشه . || آنچه به دو انگشت برداشته شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، فُوَم . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
فوم
لغتنامه دهخدا
فوم . [ ف ُ وَ ] (ع ق ) قطعه فوماً؛ پاره پاره برید آن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ فومة. (اقرب الموارد).
-
پرزه
لغتنامه دهخدا
پرزه . [ پ ِزَ / زِ ] (اِ) اندکی از چیزی چون نمک و مشک و جز آن که با نوک دو انگشت ابهام و سبّابه برگیرند. قِبصَه . فُومَه . || نهایت قلیل : یک پرزه نمک .