کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوق العاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غدد فوق کلیوی
لغتنامه دهخدا
غدد فوق کلیوی . [ غ ُ دَ دِ ف َ / فُو ق ِ ک ُل ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در روی کلیه دو غده ٔ غیر قرینه قرار دارند که نسبت به حیوانات محل آنها فرق می کند این دو غده رابطه ای با کلیه ندارند و همچنین از لحاظ عمل هم اشتراکی با کلیه ها ندارند و اند...
-
جستوجو در متن
-
خارق العاده
لغتنامه دهخدا
خارق العاده . [ رِ قُل ْ دَ ] (ع ص مرکب ) امر غیرمعمول . اموری که عادةً وقوعش میسر نیست . اموری که وقوعش در عادت بنظر محال می آید. رجوع به خارق عادت شود.
-
نمار
لغتنامه دهخدا
نمار. [ ن ِ ] (اِ) مالیات فوق العاده . نماری . از اصطلاحات عهد ایلخانان است . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
دیوبالا
لغتنامه دهخدا
دیوبالا. [وْ ] (ص مرکب ) بلند قد. طویل القامه . غول . غول آسا. فوق العاده بزرگ و عظیم .
-
بتة
لغتنامه دهخدا
بتة. [ ب َت ْ ت َ ] (هندی ، اِ) دستور فوق العاده ٔ سپاه در میدان جنگ . || جزر. مقابل مد. (ناظم الاطباء).
-
حسن یوسفی
لغتنامه دهخدا
حسن یوسفی . [ ح ُ ن ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زیبایی که همچون زیبایی یوسف فوق العاده باشد.
-
نبوغ
لغتنامه دهخدا
نبوغ . [ ن ُ ] (ع مص ) نبغ. رجوع به نبغ شود. || آشکارا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ظاهر و آشکار گردیدن . (آنندراج ). || شاعر خوب شدن و عالم جید گشتن . (فرهنگ نظام ). || آدم فوق العاده گشتن در دانش و هنر، و این معنی جدیداست . (فرهنگ نظام ). |...
-
گارگامل
لغتنامه دهخدا
گارگامل . [ م ِ ] (اِخ ) زوجه ٔ گران گوزیه و مادر گارکان توا قهرمان کتاب رابله . او بسیار فربه بود و اشتهای خارق العاده ای داشت . رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
نماری
لغتنامه دهخدا
نماری . [ ن ِ ] (اِ) رجوع به نِمار به معنی مالیات فوق العاده شود. || (ص نسبی ) منسوب به نِمار. (از فرهنگ فارسی معین ).
-
نادره پرسی
لغتنامه دهخدا
نادره پرسی . [ دِ رَ / رِ پ ُ ] (حامص مرکب ) پرسش و استفسار از چیز کمیاب و فوق العاده . (ناظم الاطباء).
-
اووی
لغتنامه دهخدا
اووی . [ اَ وَ ی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به آیت . (منتهی الارب ). مادی و فوق العاده و خارق عادت . (ناظم الاطباء).
-
خارق طبیعت
لغتنامه دهخدا
خارق طبیعت . [ رِ ق ِ طَ ع َ ] (ص مرکب ) فوق طبیعت . خارق العاده ، اموری که در طبیعت جریانش بر خلاف این امر است . فائق الطبیعة.
-
حرانی
لغتنامه دهخدا
حرانی . [ ح َرْ را ] (اِخ ) احمدبن یونس . یکی از اطبای معروف و مشهور اندلس است . در زمان عبدالرحمان ثالث ملقب به ناصر به مشرق سفر کرد و به بغداد آمد. در اینجا علم پزشکی را از ثابت بن سنان بن ثابت بن قره ، و کحالی را از ابن وصیف آموخت و به اندلس بازگش...
-
زیاده طلبی
لغتنامه دهخدا
زیاده طلبی . [ دَ / دِ طَ ل َ ] (حامص مرکب ) افزون جوئی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). معروف . (آنندراج ). میل فوق العاده . آرزوی بی مناسبت و خواهش مفرط. (ناظم الاطباء). عمل زیاده طلب . رجوع به ماده ٔ قبل شود.