کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوقانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فوقانی
لغتنامه دهخدا
فوقانی . [ ف َ نی ی ] (ع ص نسبی ) مقابل تحتانی ، و نسبت شاذّی است از فوق . (اقرب الموارد). برین . مقابل زبرین . مقابل تحتانی : طبقه ٔ فوقانی ، اطاق فوقانی . (یادداشت مؤلف ). || حرفی که یک یا چندنقطه بالا دارد. (یادداشت مؤلف ). || جامه ای که بر روی ...
-
واژههای مشابه
-
قطب فوقانی
لغتنامه دهخدا
قطب فوقانی . [ ق ُ ب ِ ف َ ] (اِخ ) «قطب الدین » نامی است معاصر قطب الدین رازی ، و از آن جهت که در طبقه ٔ فوقانی مدرسه به تحصیل اشتغال داشته به فوقانی منسوب شده است . (ریحانة الادب ). رجوع به قطب الدین رازی و قطب تحتانی شود.
-
احلیل فوقانی
لغتنامه دهخدا
احلیل فوقانی . [ اِ لی ل ِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سوراخی غیرطبیعی که در بعض کسان بالای نره برای خروج بول باشد.
-
جستوجو در متن
-
تحتانی
لغتنامه دهخدا
تحتانی . [ ت َ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به تحت یا آنچه در تحت باشد. (از المنجد). منسوب به تحت .زیرین و زیری . (ناظم الاطباء). چیزی که نسبت به چیزی دیگر در زیر واقع شده و عموماً در عمارت استعمال کنند. (فرهنگ نظام ). فرودین . مقابل زبرین و فوقانی . - ط...
-
زدر
لغتنامه دهخدا
زدر. [ زَ دَ ] (ق ) بالا و فوقانی و زبر. (ناظم الاطباء).
-
اسپیره
لغتنامه دهخدا
اسپیره . [ اِ رَ / رِ ] (اِ) درختچه ای در مرزهای فوقانی جنگلهای شمالی .
-
پشت بام
لغتنامه دهخدا
پشت بام . [ پ ُ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غلطی است بمعنی بام و سطح در تداول عوام . بام به معنی سقف یعنی پوشش فوقانی اطاق است نه سطح ِ فوقانی این پوشش بنابراین پشت در معنی بالا و روی بکار رفته است .
-
طوغ
لغتنامه دهخدا
طوغ . (ترکی ، اِ) لفظ ترکی بمعنی نشان فوج ،و طاء مبدل از تای فوقانی است . (غیاث ) (آنندراج ).
-
قطب تحتانی
لغتنامه دهخدا
قطب تحتانی . [ ق ُ ب ِ ت َ ] (اِخ ) قطب الدین رازی .در مقابل قطب فوقانی . رجوع به قطب الدین رازی شود.
-
چنگکی
لغتنامه دهخدا
چنگکی . [ چ َ گ َ ] (ص نسبی ) منسوب به چنگک . قلابی . رجوع به قلابی شود. || (اِ) نام استخوانی که در داخل استخوانهای ردیف دوم مچ دست قرار دارد. این استخوان بشکل منشور مثلث القاعده ای است که دو قاعده ٔ آن در جلو و عقب قرار گرفته و غیرمفصلیند. سطح قدامی...
-
آرواره
لغتنامه دهخدا
آرواره . [ وا رَ / رِ ] (اِ) (از: آر، مخفف آره ، حفره ٔ دندان + واره ، جای ) هر یک از دو قطعه استخوان که دندانهای فوقانی و تحتانی بر آن جای دارد. || تَوَسُعاً، فَک . و رجوع به حاشیه ٔ کلمه ٔ آره شود.
-
زورین
لغتنامه دهخدا
زورین . [ زَ وَ ] (ص نسبی ) زوروین . (آنندراج ). زبرین . بالایی . (فرهنگ فارسی معین ). زبرین و بالایین و فوقانی . (ناظم الاطباء). رجوع به زَوَرْوین شود.
-
مائین
لغتنامه دهخدا
مائین . [ مِئین ] (ع عدد، ص ، اِ) به معنی صدها. این جمع مائة است به حذف تای فوقانی . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به مئین شود.