کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فوف
لغتنامه دهخدا
فوف . (اِ صوت ) نام آواز مار آنگاه که حمله کند یا بگریزد. (یادداشت مؤلف ). فحیح . رجوع به فحیح شود.
-
فوف
لغتنامه دهخدا
فوف . (ع اِ) سپیدی مغز دانه ٔ خرما (منتهی الارب ) که از آن نخل روید. (اقرب الموارد). || پوست سرخ دانه ٔ خرما. (منتهی الارب ). || پوستک خلل دل . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || پوست هرچه که باشد. (منتهی الارب ). || پاره های پنبه . || نوعی از چادر...
-
فوف
لغتنامه دهخدا
فوف . [ ف َ ] (ع اِ) مثانه ٔ گاو. || سپیدی که بر ناخن نوجوانان پیدا گردد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، افواف . (اقرب الموارد). || (مص ) خواستن چیزی . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
فوفة
لغتنامه دهخدا
فوفة. [ف َ ] (ع اِ) یکی از فوف ، که سپیدی بر ناخن نوجوانان باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پوست هرچه که باشد. (منتهی الارب ). رجوع به فوف شود.
-
افواف
لغتنامه دهخدا
افواف . [ اَف ْ ] (ع اِ) برد افواف ؛ جامه ای تنک است . ج ِ فوف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
زنجر
لغتنامه دهخدا
زنجر. [ زَ ج َ ] (ع اِ) سپیدی که بر ناخن نوجوانان پیدا گردد و فوف نیز گویند. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). این معنی را ذیل زنجیر و زنجیرة آورده اند. رجوع به همین کلمات شود.
-
پنبه
لغتنامه دهخدا
پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض . رازقی . خرنف . ندف . دِعس . عَطب . عُطب . عُطُب . عطوب . (منتهی الارب ) : می...