کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فورا تهیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فوراً
لغتنامه دهخدا
فوراً. [ ف َ رَن ْ ] (ع ق ) بشتاب . دروقت . دردم . بی درنگ . حالی . درحال . درساعت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فور شود.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) خالدی زنجانی (خواجه ) ملقب به صدرالدین و صدر جهان و چاویان . وزیر کیخاتوبن اباقا.صاحب حبیب السیر گوید: در جامعالتواریخ جلالی مسطور است که خواجه صدرالدین احمد خالدی از قاضی زادگان ولایت زنجان بود و در اوائل حال چندگاه ملازمت طغ...
-
جرون
لغتنامه دهخدا
جرون . [ ج َ ] (اِخ ) نام ولایتی بوده نزدیک به بندر هرمز از بناهای اردشیرو گفته اند نزدیک هم بوده است ، در عهد صفویه شاه عباس ماضی بنام خود بندری ساخته آباد نموده که به بندرعباس مشهور است و قرایی که بجرون منسوب بود اکنون نیزجرونات خوانند و اصل در این...
-
پطر
لغتنامه دهخدا
پطر. [ پ ِ ] (اِخ ) ملقب به کبیر. نام تسار روسیه که از 1672 تا 1725 م . حکومت کرد وی در مسکو بسال 1672 م . تولد شد و با قوت اراده قدرت استره لیتزها را از میان برد و بر آن شد که قوم خویش را به ملتی متمدن مبدل سازد و تمدن مغرب را در کشور خویش منتشر کند...
-
جای
لغتنامه دهخدا
جای . (اِ) جا. مقام . (برهان ). مطلق مکان . (بهار عجم ) (آنندراج ). لهذا اطلاق آن بر خانه نیز آمده و این خالی از غرابت نیست . (بهار عجم ) (آنندراج ). مکان . مسکن . خانه . محل . جا. (ناظم الاطباء). منزل . بقعه . آرامگاه . مَوضِع. مَأوی ̍. مَعان . حَی...
-
صلیب احمر
لغتنامه دهخدا
صلیب احمر. [ ص َ ب ِ اَ م َ ] (اِخ )صلیب سرخ . نام مؤسسه ٔ بین المللی است که بمنظور کمک های عمومی در مواقع لازم به کشورها و نواحیی که دچار خسارت مالی و تلفات جانی میشوند بوجود آمده است . نام این مؤسسه در ترکیه به «هلال احمر» و در ایران به «شیر و خو...
-
اردشیر دوم
لغتنامه دهخدا
اردشیر دوم . [ اَ دَ / دِ رِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ) اسم این پادشاه را چنین نوشته اند: در کتیبه های هخامنشی به پارسی قدیم اَرْت َ خْشَثْرَ، در توریة (کتاب عزرا و کتاب نحمیا) اَرْت َ خشَثتا، نویسندگان یونانی مانند دیودور،آریان ، سترابون و پولی ین ...
-
طهران
لغتنامه دهخدا
طهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی است بزرگ و بنای این دیه تمامی در زیر زمین واقع است و احدی را یارای آن نیست که بدان دیه راه ی...
-
حاجی بابا افشار
لغتنامه دهخدا
حاجی بابا افشار. [ اَ ] (اِخ ) یکی از کسانی است که اولین بار برای تحصیل به اروپا رفتند و یکی از علل رفتن برای تحصیل به اروپا این بود که در طی دوره ٔ اول جنگهای ایران و روس عباس میرزا و میرزا بزرگ بزودی دریافتند که با وسائل ساده و ناقص از کار افتاده ا...
-
اردشیر سوم
لغتنامه دهخدا
اردشیر سوم . [ اَ دَ / دِ رِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ).نام و نسب : نام او اُخُس بود که تصور میکنند یونانی شده ٔ وهوک است ، وی پس از اینکه به تخت نشست ، خود را اردشیر نامید، اسم او را چنین نوشته اند: در کتیبه ٔ تخت جمشید، که از خود اوست ، ارت َ خْش...
-
اتازونی
لغتنامه دهخدا
اتازونی . [ اِ ] (اِخ ) (از اِتا، ملک ها + اونی ، متّحده ) نام مملکتی بزرگ واقع در آمریکای شمالی که آنرا دول متحده و جمهوری متحده نیز گویند. پایتخت این ملک واشنگتن است .وضع طبیعی و حدود آن : ممالک متحده ٔ آمریکای شمالی که بین 26 و 49 درجه ٔ عرض شمالی...
-
اسکندر
لغتنامه دهخدا
اسکندر. [ اِ ک َدَ ] (اِخ ) مقدونی ، مشهور به اسکندر گُجَسْتَک (ملعون ) یا کبیر (مولد 356، جلوس 336 و وفات 323 ق .م .). اسم این پادشاه مقدونی الکساندر ۞ بود و مورخین عهد قدیم هم چنین نوشته اند ولی مورخین قرون اسلامی او را اسکندر ۞ یا اسکندر الرومی ۞ ...
-
پلاته
لغتنامه دهخدا
پلاته . [ پْلا / پ ِ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از شهرهای بئوسیا بوده است که پزانیاس و اریستیدس در آنجا بر ماردنیوس سردار ایرانی غالب آمدند (479 ق . م .) پلاته در زمان جنگهای پلوپونزوس به آتنیان پیوست و بدین سبب بدست سپاهیان اسپارتا در سال 427 ق . م . ویرا...
-
غازان
لغتنامه دهخدا
غازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور ایران بوده است . غازان خان در زمان ایلخانی ارغون خان از طرف پدر مأمور اداره ٔ امور خراسان...