کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فوار
لغتنامه دهخدا
فوار. [ ف َوْ وا ] (ع ص ) مبالغه است از فور و فوران . مؤنث آن فوارة است . (از اقرب الموارد). رجوع به فوارة شود.
-
فوار
لغتنامه دهخدا
فوار. [ ف ُ ] (ع مص ) دمیدن بوی مشک . (منتهی الارب ). انتشار مشک . || غلیان و بالا رفتن آنچه در دیگ است . || بیرون آمدن آب از زمین و جوشیدن و جاری شدن آن . || هیجان و زدن رگ . (از اقرب الموارد). || (اِ) سرجوش دیگ . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
فوارة
لغتنامه دهخدا
فوارة. [ ف ُ رَ ] (ع اِ) سرجوش دیگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به فُوار شود.
-
ژرمن دپره
لغتنامه دهخدا
ژرمن دپره . [ ژِ م َ دِ رِ ] (اِخ ) (فوار دُسن ...) یکی از قدیمترین و مشهورترین نقاط پاریس . در آغاز هر سال میلادی و پانزده روز بعد از عید پاک (فصح ) این بازار گشاده شود و مدت آن سه هفته کشد.