کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فواده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فواده
لغتنامه دهخدا
فواده . [ ف َ دَ / دِ ] (اِ) خمیر خشکی را گویند که ازآن آبکامه سازند، و آبکامه خورشی است که از ماست و شیر و تخم سپند سوختنی و خمیر خشک سازند. (برهان ).
-
واژههای همآوا
-
فوادح
لغتنامه دهخدا
فوادح . [ف َ دِ ] (ع اِ) فوادح الدهر؛ کارهای بزرگ زمانه . ج ِفادحة، به معنی آنچه نازل شود. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
انذآف
لغتنامه دهخدا
انذآف . [ اِ ذِ ] (ع مص ) بریده شدن دل . (آنندراج ). انذأف فؤاده ؛ بریده شد دل او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تنزی
لغتنامه دهخدا
تنزی . [ ت َ ن َزْ زی ] (ع مص ) شتافتن و برجستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توثب و تسرع ، و منه قوله :کأن ّ فؤادَه کرةٌ تنزی حذار البین لو نفع الحذار. (اقرب الموارد).تنزیة. (منتهی الارب ). رجوع به تنزیة شود.
-
لجاجت
لغتنامه دهخدا
لجاجت . [ ل َ ج َ ] (ع مص )لجاج . (منتهی الارب ). رجوع به لجاج شود. ستهیدن . عناد. یک دندگی . یک پهلویی . ستیزه کردن . (تاج المصادر).- لجاجت کردن ؛ لج کردن . لجاج کردن .|| پیکار کردن . (منتهی الارب ). || مبالغه کردن . (غیاث ) (آنندراج ). || شوریدگی ...
-
شعاع
لغتنامه دهخدا
شعاع . [ ش َ] (ع ص ) رای پریشان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رای متفرق . (مهذب الاسماء). || (اِ) خار خوشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سفا. داس . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شُعاع و شِعاع شود.- شعاع سنبل ...
-
غلق
لغتنامه دهخدا
غلق . [ غ َ ل َ ] (ع مص ) غلق رهن در دست مرتهن ؛ حق مرتهن گردیدن . و این وقتی باشد که راهن شروط فک رهن رابر وقت آن نتواند، و فی الحدیث : لایغلق الرهن ؛ ای لایهلک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غلق نخلة؛ منقطع گردیدن بار درخت خرما از کرم افتاد...
-
قاری بغدادی
لغتنامه دهخدا
قاری بغدادی . [ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابومحمد جعفربن احمدبن حسین بن احمدبن جعفر سراج معروف به قاری بغدادی . از قراء است . ابن عساکر گوید: وی از بزرگان علماء در حدیث و قرائت و نحو و لغت و عروض بود در بغداد به دنیا آمد و به مکه و شام و مصر سفر کرد و به صور ...
-
لبنی
لغتنامه دهخدا
لبنی . [ ل ُ نا ] (اِخ ) نام معشوقه ٔ قیس بن ذریح . صاحب تزیین الاسواق ، شرح پیوستگی آندو را چنین آرد: هو قیس بن ذریح بن سنة و هو رضیع الحسین بن علی بن ابیطالب و سبب علاقته بلبنی بنت الحباب الکعبیة انه ذهب لبعض حاجاته فمر ببنی کعب و قد احتدم الحرفاست...
-
غرب
لغتنامه دهخدا
غرب . [ غ َ ] (ع مص ) پنهان گردیدن . غایب شدن . دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فرونشستن . (غیاث اللغات ). ناپدید شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رفتن . به یک سو شدن . || شادمانی کردن . || تمادی و درنگی کردن . || ریخته گردیدن اشک . (منته...
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویة...