کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فهود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فهود
لغتنامه دهخدا
فهود. [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فهد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). یوزان : آنچه لایق اردو بوده با حرم فرستادند و قومی به اصحاب فهود و جوارح دادند. (جهانگشای جوینی ).
-
جستوجو در متن
-
متصید
لغتنامه دهخدا
متصید. [ م ُ ت َ ص َی ْی َ ] (ع اِ) شکارگاه : در ناحیت کشمیر خوش متصیدی و مرغزاری نزه بود. (کلیله چ مینوی ، ص 158).و حریص بر صید فهود و صقور سبب کثرت متصیدات مرو ازنیشابور... (تاریخ جهانگشا). و رجوع به تصید شود.
-
رسولخانه
لغتنامه دهخدا
رسولخانه .[ رَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ معد برای پذیرایی رسولان . دارالسفراء. (یادداشت مؤلف ). آسایشگاه و محل پذیرایی از فرستادگان و سفیران کشورهای خارج : در رسولخانه فرودآوردند و نزل بسیار دادند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 598). بفرمود تا او را به ...
-
فهد
لغتنامه دهخدا
فهد. [ ف َ ] (ع اِ) یوز. ج ، افهد، فهود. (منتهی الارب ). یوز. پوزپلنگ . (فرهنگ فارسی معین ). در رنگ چون پلنگ و به طبع چون سگ باشد. (یادداشت مؤلف ). وحوش را بدان شکار کنند. تنگ خلق ، سخت خشم و جهنده و دیرخواب است . (اقرب الموارد) : برفتند با یوزبانان...