کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فهرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فهرج
لغتنامه دهخدا
فهرج . [ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش فهرج شهرستان بم که در حدود هزار تن سکنه دارد. آب آن از دو رشته قنات و محصول عمده اش غله ، خرما، لبنیات ، پنبه ، حنا و انواع مرکبات است . زنان قالی و گلیم و کرباس می بافند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
فهرج
لغتنامه دهخدا
فهرج . [ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مهریز شهرستان یزد که دارای 889 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
فهرج
لغتنامه دهخدا
فهرج . [ ف َ رَ ] (اِخ ) شهری است به اصطخر. معرب فهره . (منتهی الارب ). رجوع به فهره شود.
-
فهرج
لغتنامه دهخدا
فهرج . [ ف َ رَ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف بلوچ ناحیه ٔ بمپور. (جغرافیای سیاسی کیهان ).
-
فهرج
لغتنامه دهخدا
فهرج . [ ف َ رَ ] (اِخ ) یکی از بخش های سه گانه ٔ شهرستان بم که از جنوب خاوری آن شهرستان واقع است . اکثر آبادیهای این بخش به هم پیوسته و راه شوسه ٔبم به زاهدان از وسط بخش می گذرد. آب مشروب بخش از قنوات تأمین میشود. محصول عمده ٔ بخش غله ، حنا، خرما،ل...
-
جستوجو در متن
-
پهرک
لغتنامه دهخدا
پهرک . [ پ َ رَ ] (اِخ ) پهره . فهرج . رجوع به فهرج شود. (تاریخ سیستان ).
-
فهره
لغتنامه دهخدا
فهره . [ ف َ رَ ] (اِخ ) شهری است به شهرستان اصطخر برکنار دشت . و فهرج معرب آن است . (یادداشت مؤلف ). شهری است به اصطخر. (منتهی الارب ). رجوع به فهرج شود.
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 20هزارگزی باختر فهرج ، کنار شوسه ٔ بم به زاهدان . 22 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
یوسف آباد
لغتنامه دهخدا
یوسف آباد. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم ، واقع در 18هزارگزی جنوب فهرج ، با 255 تن سکنه . آب آن از قنات وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جعفرآباد
لغتنامه دهخدا
جعفرآباد. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم در 35هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 25هزارگزی شمال راه فرعی بم به خاش . سکنه ٔ آن 43 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده بالافهرج
لغتنامه دهخدا
ده بالافهرج . [ دِه ْ ف َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت رود بخش فهرج شهرستان بم . واقع در یک هزارگزی باختر فهرج . سکنه ٔ آن 109 تن می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده رضا
لغتنامه دهخدا
ده رضا. [ دِه ْ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 39هزارگزی جنوب خاوری فهرج . سکنه ٔ آن 350 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده رضا
لغتنامه دهخدا
ده رضا. [ دِه ْ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 42هزارگزی جنوب خاوری فهرج . سکنه ٔ آن 161 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده شهیک
لغتنامه دهخدا
ده شهیک . [ دِه ْ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 32هزارگزی جنوب خاوری فهرج .سکنه ٔ آن 180 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).