کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فهد
لغتنامه دهخدا
فهد. [ ف َ ] (ع اِ) یوز. ج ، افهد، فهود. (منتهی الارب ). یوز. پوزپلنگ . (فرهنگ فارسی معین ). در رنگ چون پلنگ و به طبع چون سگ باشد. (یادداشت مؤلف ). وحوش را بدان شکار کنند. تنگ خلق ، سخت خشم و جهنده و دیرخواب است . (اقرب الموارد) : برفتند با یوزبانان...
-
فهد
لغتنامه دهخدا
فهد. [ ف َ هََ ] (ع مص ) خوابیدن و غفلت ورزیدن از آنچه لازم و ضروری بود. || همچو یوز گشتن در خواب و تمدد آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فَهد شود.
-
فهد
لغتنامه دهخدا
فهد. [ ف َ هَِ ] (ع ص ) مرد خفته و بی خیر و شبیه به یوز درخواب و تمدد آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
ابن فهد
لغتنامه دهخدا
ابن فهد. [ اِ ن ُ ف َ ] (اِخ ) ابوالثناء شهاب الدین محمودبن سلیمان . عالم و ادیب حلبی حنبلی . مولد او به دمشق به سال 644 هَ .ق . و وفات او هم بدانجا در 725 بوده است . چندی در مصر بوده و مدتی دیوان انشاء ملک ظاهر بیبرس داشته است . او راست : کتاب مقالة...
-
ابن فهد
لغتنامه دهخدا
ابن فهد. [ اِ ن ُ ف َ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن قاسم بن فهد مالکی .
-
ابن فهد
لغتنامه دهخدا
ابن فهد. [ اِ ن ُ ف َ ] (اِخ ) عزالدین عبدالعزیزبن فهد مکی هاشمی ، متوفی 921 هَ .ق . اوراست : کتاب غایةالمرام باخبار سلطنة البلدالحرام .
-
ابن فهد
لغتنامه دهخدا
ابن فهد. [ اِ ن ُ ف َ ] (اِخ ) محمدبن ابراهیم بن فهدبن حکیم الساجی . محدث . از شعبه روایت دارد.
-
ابن فهد
لغتنامه دهخدا
ابن فهد. [ اِ ن ُ ف َ ] (اِخ ) محمدبن عزالدین عبدالعزیزبن فهد مکی هاشمی . متوفی 954هَ .ق . او راست : کتاب السلاح . العده فی فضائل جده .
-
ابن فهد
لغتنامه دهخدا
ابن فهد. [ اِ ن ُ ف َ ] (اِخ ) یحیی بن سعیدبن قیس بن فهد انصاری فهدی . از فقهای مدینه .
-
ابن فهد
لغتنامه دهخدا
ابن فهد. [ اِ ن ُف َ ] (اِخ ) جمال الدین ابوالعباس احمدبن محمدبن فهد اسدی حلی . فقیه شیعی . او در یکی از مدارس حِلّه تدریس میکرد و محقق ثانی علی بن عبدالعالی کرکی و ابن عشره و ابن طی شاگردان اویند. کتب ذیل از اوست : مهذب البارع در فقه . کتاب التحصین ...
-
جستوجو در متن
-
افهد
لغتنامه دهخدا
افهد. [ اَ هَُ ] (ع اِ) ج ِ فَهْد. رجوع به فَهْد شود.
-
جمال الدین
لغتنامه دهخدا
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن محمدبن فهد. رجوع به ابن فهد جمال الدین در همین لغت نامه شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس .[ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن فهد احمدبن محمد... رجوع به ابن فهد جمال الدین ابوالعباس احمد... شود.