کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلان و بیسار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بر فلان چکیدن
لغتنامه دهخدا
بر فلان چکیدن . [ ب َ ف ُ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) بر فلان افتادن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گمان بردن به کسی . || ثابت شدن برکسی . (ناظم الاطباء). بر فلان ثابت شدن . (آنندراج ).
-
خط فلان چیز دادن
لغتنامه دهخدا
خط فلان چیز دادن . [ خ َطْ طِ ف ُ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اقرار کردن بکمال آن چیز. (آنندراج ) : اگر نقش ارژنگ اگر ساده اندهمه خط بخوش خطیش داده اند.وحید (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
بیسار
لغتنامه دهخدا
بیسار. (ضمیر مبهم ، از اتباع ) از اتباع فلان است . گویند فلان و بیسار یا فلان فیسار؛ فلان و بهمان . فلان بهمان . باستار. (یادداشت مؤلف ). فلان و فیسار. فلان فیسار.
-
بهمدان
لغتنامه دهخدا
بهمدان . [ ب َ م َ ] (ضمیر مبهم ) فلان و بهمان و بیسار، از کلمات و اسماء مهمله است . رجوع به بهمان شود.
-
بیستار
لغتنامه دهخدا
بیستار. (ضمیر مبهم ، از اتباع ) فلان و بهمان . (جهانگیری )(رشیدی ). مانند فلان و بهمان و همچنانکه فلان و بهمان را گاهی با هم و گاهی جدا از هم گویند بیستار را نیز گاهی با باستار (بیستار و باستار) و گاهی جدا گویند، و گاهی با فلان هم میگویند همچو فلان و...