کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فقیهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فقیهی
لغتنامه دهخدا
فقیهی . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب به فقیه . رجوع به فقیه شود.
-
واژههای مشابه
-
فقیهی مروزی
لغتنامه دهخدا
فقیهی مروزی . [ ف َ ی ِ م َ وَ ] (اِخ ) از فاضلان خراسان و مردی خوش طبع و نکته دان بوده و این قطعه از اوست :میفکن نوبت عشرت به فرداچو اسباب مهیا داری امروزبه استقبال انده رفته باشی چو در دل فکر فردا داری امروز.(از مجمع الفصحاء رضاقلی خان هدایت چ جدید...
-
جستوجو در متن
-
ابوزراره
لغتنامه دهخدا
ابوزراره . [ اَ زُ رَ ] (اِخ ) نام فقیهی به حرّان .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد حلاّبی . فقیهی است ..
-
ابوطیب
لغتنامه دهخدا
ابوطیب . [ اَ ] (اِخ ) المقلی . فقیهی شافعی است . (ابن الندیم ).
-
ثلجی
لغتنامه دهخدا
ثلجی .[ ث َ ] (اِخ ) محمدبن شجاع ثلجی . فقیهی است مبتدع .
-
دامت برکاته
لغتنامه دهخدا
دامت برکاته . [ م َ ب َ رَ ت ُه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) بردوام و پیوسته باد برکتهای او. دعائیست که پس از بردن یا نوشتن نام فقیهی یا مجتهدی کنند. جمله ٔ دعائیه که در دعای بر فقیهی زنده بکار برند.
-
فخر اسفندری
لغتنامه دهخدا
فخر اسفندری . [ ف َ رِ اِ ف َ دَ] (اِخ ) علی بن عمر فقیهی . رجوع به علی بن عمر شود.
-
ابن جلاب
لغتنامه دهخدا
ابن جلاب . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) نام فقیهی شافعی ، مؤلف کتاب تقریع. وفات 214 هَ .ق .
-
ابن دینار همدانی
لغتنامه دهخدا
ابن دینار همدانی . [ اِ ن ُ رِ هََ م َ ] (اِخ ) فقیهی شافعی . او راست : کتاب الشروط، در حدود هزار ورقه .
-
ابن الحداد
لغتنامه دهخدا
ابن الحداد. [ اِ نُل ْ ح َدْ دا ] (اِخ ) فقیهی از پیروان مذهب محمدِ جریر طبری . (ابن الندیم ).
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُتانی . فقیهی زاهد. از قریه ٔ بُتان از مضافات طُریثیث (ترشیز، ترشیش ).
-
قباوی
لغتنامه دهخدا
قباوی . [ ق ُ وی ی ] (اِخ ) خلیل بن احمد فقیهی پارسا بود و در بخارا حدیث میکرد. (سمعانی ).