کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فغیازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فغیازی
لغتنامه دهخدا
فغیازی . [ ف َغ ْ ] (اِ مرکب ) (از: فغیاز + یاء نسبت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مژدگانی . || شاگردانه . به معنی شاگردانه بطریق مجاز است . (برهان ).
-
جستوجو در متن
-
بغیازی
لغتنامه دهخدا
بغیازی . [ ب َ ] (ص نسبی ) نوید و مژدگانی را گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). مژدگانی . (رشیدی ) (لغت فرس اسدی ) (جهانگیری ). مژدگانی باشد و فغیازی تبدیل آن است . (آنندراج ) (انجمن آرا). فغیازی . (آنندراج ). بغیاذی . فغیاذی . || شاگردانه . (از برها...
-
زکوة
لغتنامه دهخدا
زکوة. [ زَ کات ْ ] (ع اِ) خلاصه ٔ چیزی و پاره ای از مال که جهت تطهیر و پاکیزگی و نما و برکت از مال خارج کنند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). در رسم الخط، الف این لفظ را بصورت واو و تا را گرد نوشتن واجب است . چهلم حصه از مال خود را که بعد از سالی د...