کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فغور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فغور
لغتنامه دهخدا
فغور. [ ف َ ] (اِخ ) سرکوهی که بالاق ، بلعام را به آنجا آوردتا بنی اسرائیل را لعنت نماید. (قاموس کتاب مقدس ).
-
فغور
لغتنامه دهخدا
فغور. [ ف َ ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان اشکانی است . نام صحیح او پاکُر است و مورخین شرقی این اسم رامختلف نوشته اند: فقور، فغور، افقور و غیره . (ایران باستان تألیف پیرنیا ص 2348). رجوع به فغفور شود.
-
واژههای همآوا
-
فقور
لغتنامه دهخدا
فقور. [ ف َ / ف ُ ] (اِخ ) رجوع به فغور شود.
-
فقور
لغتنامه دهخدا
فقور. [ ف ُ] (ع اِ) ج ِ فقر. (منتهی الارب ). رجوع به فقر شود.
-
جستوجو در متن
-
فقور
لغتنامه دهخدا
فقور. [ ف َ / ف ُ ] (اِخ ) رجوع به فغور شود.
-
ابل شظیم
لغتنامه دهخدا
ابل شظیم . [ ] (اِخ ) (چمن سبط) دردشت موآب در طرف شرقی اردن نزدیک کوه فغور و آن آخرین جائی است مخیم بنی اسرائیل را قبل از وفات موسی .
-
فغفور
لغتنامه دهخدا
فغفور. [ ف َ ] (اِخ ) نام پادشاهی از آل اشکان که بعد از اسکندر پادشاه شد و شصت ودو سال ملک راند. (برهان ). مصحف فغور و فقور است که معرب نام پاکُر برادر اشک سیزدهم است . (حاشیه ٔ برهان چ معین از ایران باستان تألیف پیرنیا ج 1 ص 232).