کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فظاظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فظاظ
لغتنامه دهخدا
فظاظ. [ ف ِ ] (ع مص ) درشت خوی گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فظاظة. فظظ. فظ. رجوع به این مدخل ها در ردیف خود شود.
-
واژههای همآوا
-
فضاض
لغتنامه دهخدا
فضاض . [ ف ِ / ف ُ ] (ع اِ) شکسته و ریزه که از شکستن چیزی برآید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فضاض الجبال ؛ سنگهای پراکنده بر همدیگر فراهم آمده . (منتهی الارب ). || طاروافضاضاً؛ متفرقاً پرواز کردند. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
فظاظة
لغتنامه دهخدا
فظاظة. [ ف َ ظَ ] (ع مص ) درشتخوی گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فظاظ. رجوع به فظاظ و فظظ شود.