کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فطوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فطوه
لغتنامه دهخدا
فطوه . [ ] (اِ) خردل ابیض . (فهرست مخزن الادویه ).
-
واژههای همآوا
-
فتوح
لغتنامه دهخدا
فتوح . [ ف َ ] (ع اِ) نخستین باران بهار. (منتهی الارب ). اول المطر الوسمی . (اقرب الموارد). || (ص ) ناقه ای که سوراخ پستانش فراخ بود. ج ، فُتُح . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
فتوح
لغتنامه دهخدا
فتوح . [ ف ُ ] (اِخ ) ابن محمودبن مروان بن ابی الجنوب . از خاندان مروان بن ابی حفصه بود و شعر میگفت . دیوان او را ابن الندیم نزدیک صد ورق نوشته است . (از الفهرست ص 229).
-
فتوح
لغتنامه دهخدا
فتوح . [ ف ُ ] (ع اِمص ) حصول چیزی بیش از آنچه توقع رود. (تعریفات ). حاصل شدن چیزی از آنچه توقع آن نباشد. (از اقرب الموارد). گشایش و گشاد کارها. (یادداشت بخط مؤلف ) : طمع کم دار تا گر بیش یابی فتوحی بر فتوح خویش یابی . نظامی .از زهد ندیده ام فتوحی ت...
-
فطوح
لغتنامه دهخدا
فطوح . [ ف َ ] (ع ص ) ناقه ٔ بزرگ شکم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).