کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فریدس
لغتنامه دهخدا
فریدس . [ ] (اِ) به لغت اهل مصر رحیبان است . (فهرست مخزن الادویه ). اسم مصری اربیان است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). فریدیس .اربیان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به اربیان شود.
-
جستوجو در متن
-
استقوز
لغتنامه دهخدا
استقوز. [ اَ ] (اِ) قمرون . فرنیط. فریدس . فرندس . اربیان . جرادالبحر. زلعتان . رجوع به اربیان شود.
-
فریدیس
لغتنامه دهخدا
فریدیس . [ف َ ] (اِ) بلغت اهل مصر ملخ دریایی است که عربان جرادالبحر گویند. (از برهان ). اسم مصری اربیان است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به فریدس و اربیان شود.
-
اربیان
لغتنامه دهخدا
اربیان . [ اِ ] (ع اِ) حیوانیست بحری . (مفاتیح ). نوعی ماهی است که بهندی جهینکا خوانند. ملخ دریائی . (بحر الجواهر). ملخ آبی و آنرا بهندی جهینکه خوانند. (منتهی الارب ). آنرا میک نیز خوانند و به تازی جرادالبحر وبهندی جهنکه گویند. (جهانگیری ). عرب جرادا...