کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرولغزیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرولغزیدن
لغتنامه دهخدا
فرولغزیدن . [ ف ُ ل َ دَ ] (مص مرکب ) لغزیدن به زیر و به نشیب . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به لغزیدن شود.
-
جستوجو در متن
-
فرولغزانیدن
لغتنامه دهخدا
فرولغزانیدن . [ ف ُ ل َ دَ ] (مص مرکب ) لغزانیدن به پستی . (یادداشت بخطمؤلف ). مقابل فرولغزیدن . رجوع به فرولغزیدن شود.
-
ریژک
لغتنامه دهخدا
ریژک . [ ژَ ] (اِ) عصیان و گناه . (ناظم الاطباء). عصیان و گناه کردن . (آنندراج ) (برهان ). || لغزش از جایی . (ناظم الاطباء). از جای فرولغزیدن . (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (برهان ). || تعدی و تجاوز. (ناظم الاطباء).
-
شخشیدن
لغتنامه دهخدا
شخشیدن . [ ش َ دَ ] (مص ) شخیدن . (شرفنامه ٔ منیری ). لخشیدن . لغزیدن . (برهان ) (سروری ). سُرخوردن . زلت . فرولغزیدن . لیزیدن . لیز خوردن . (یادداشت مؤلف ). متمایل شدن به جانبی . فروخیزیدن بود: گویند بشخشید؛ یعنی بخیزید. (لغت فرس اسدی ) : یکی بهره ...