کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروفرستادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فروفرستادن
لغتنامه دهخدا
فروفرستادن . [ ف ُ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) انزال . (تاج المصادر بیهقی ). نازل کردن . انزال . تنزیل . (یادداشتهای مؤلف ) : بحق قرآن عظیم و آنکه آن را فروفرستاد. (تاریخ بیهقی ). باری تعالی باران رحمت فروفرستاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
جستوجو در متن
-
نازل کردن
لغتنامه دهخدا
نازل کردن . [ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به پائین آوردن . (ناظم الاطباء). فروفرستادن . || وحی فرستادن خدا بر پیغمبر خود. (ناظم الاطباء).
-
اهباط
لغتنامه دهخدا
اهباط. [ اِ ] (ع مص ) فرودآوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فروفرستادن و فرودآوردن .(آنندراج ). فروآوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || کاسته کردن بهای آخریان . (تاج المصادر بیهقی ).
-
احدار
لغتنامه دهخدا
احدار. [ اِ ] (ع مص ) اِحدار ثوب ؛ ریشه ٔ جامه اندرون کرده دوختن . (منتهی الارب ). || جامه را دامن کردن . || آماس کردن اندام از زخم چوب . (منتهی الارب ). || آماسانیدن (از بسیار زدن ). آماهانیدن . || برتافتن ریشه ٔ جامه چنانکه در گلیمها کنند. || فرودآ...
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [م ُ زِ ] (ع ص ) آنکه فرومی فرستد و آنکه سبب می شود فروفرستادن را. (ناظم الاطباء). فروفرستنده . نازل کننده .ج ، منزلون و منزلین : انا منزلون علی اهل هذه القریة رجزاً من السماء. (قرآن 34/29). اءَانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون . (قرآن 68...
-
تنزیل
لغتنامه دهخدا
تنزیل . [ ت َ ] (ع مص ) فروفرستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد) : و قرآناً فرقناه لتقرأه ُ علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلاً. (قرآن 17 / ...
-
استنزال
لغتنامه دهخدا
استنزال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فرودآوردن . فروفرستادن . || از مرتبه ٔ خود فرودافتادن . || فرودآمدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).- علم استنزال الارواح و استحضارها فی قوالب الاشباح ؛ و هو من فروع علم السحر. و اعلم ان تسخیر الجن او الملک من غیر...
-
تفریغ
لغتنامه دهخدا
تفریغ. [ ت َ ] (ع مص ) بریختن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ریختن آب و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ریختن خون . (از اقرب الموارد). || خالی کردن خنور را از آنچه در وی باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خا...
-
انزال
لغتنامه دهخدا
انزال . [ اِ ] (ع مص ) فروفرستادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (مؤید الفضلاء). نازل کردن . (از اقرب الموارد). یقال : انزله انزالاً و منزلاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || فرود آوردن . (م...
-
فرو
لغتنامه دهخدا
فرو. [ ف ُ ] (پیشوند، ق ) به معنی فرود. در زبان پهلوی فْرُت ، در پارسی باستان فْرَوَتا . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرود و زیر و تحت و پایین و شیب و نشیب و پست . (ناظم الاطباء). مقابل فرا و فراز به معنی بالا و بسوی بالا. این کلمه همواره بصورت ترکیب ...
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [ م ُ زَ ] (ع ص ) فروفرستاده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فروفرستاده شده . (غیاث ) (آنندراج ). نازل کرده شده . فرودآمده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : عالی دو آیت است علا و بها به هم در شأن دین و دولت تو هر دو منزل است . امیر معزی (دیوان چ اقب...
-
فکندن
لغتنامه دهخدا
فکندن . [ ف َ / ف ِ ک َ دَ ] (مص ) افکندن . (فرهنگ فارسی معین ). انداختن . پرتاب کردن : گر کس بودی که زی توام بفکندی خویشتن اندر نهادمی به فلاخن . رودکی . سخن بفکند منبر و دار راز سوراخ بیرون کشد مار را. بوشکور.گر خدو را بر آسمان فکنم بی گمانم که بر ...
-
قرآن
لغتنامه دهخدا
قرآن . [ ق ُرْ ] (اِخ ) نام کتاب آسمانی مسلمانان که بر حضرت محمدبن عبداﷲ (ص ) پیامبر اسلام نازل گردید. و در لفظ قرآن اختلاف است . برخی گوینداسم علم غیرمشتق است و مخصوص است به کلام خدا و همزه جزء حروف اصلی آن نیست ، ابن کثیر چنین خوانده و از شافعی نیز...