کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرودین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرودین
لغتنامه دهخدا
فرودین . [ ف َرْ وَ ] (اِ) مخفف فروردین که نام ماه اول سال باشد. (برهان ) : چنان تا بیامد مه فرودین بیاراست گلبرگ روی زمین . فردوسی .چو بودی سر سال نو فرودین که رخشان بدی در دل از هور دین . فردوسی .دی و فرودینَت ْ خجسته بواددرِ هر بدی بر تو بسته بواد...
-
فرودین
لغتنامه دهخدا
فرودین . [ ف ُ ] (ص نسبی ) (از: فرود + ین ، پسوند نسبت ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرودی . مقابل برین . تحتانی . اسفل . (یادداشت بخط مؤلف ) : برین آتش است و فرودینْش ْ خاک میان آب دارد ابا باد پاک . بوشکور.از گاه بیفتد بسوی چاه فرودین وز صدر بران...
-
واژههای مشابه
-
باد فرودین
لغتنامه دهخدا
باد فرودین . [ دِ ف ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد دبور و به معنی باد جنوب است و باد برین به معنی باد شمال چه قطب شمالی بلند است و جنوبی فرود و باد جنوب و دبور مضرّ است و باد صبا و باد شمال نافع و شعر فخری که بعضی سند خلاف این معنی کرده اند خطاست و ...
-
جستوجو در متن
-
صفاصف
لغتنامه دهخدا
صفاصف . [ ص َ ص ِ ] (اِخ ) وادیی است جانب فرودین افکان . (معجم البلدان ).
-
تتا
لغتنامه دهخدا
تتا. [ ت َ ] (اِخ ) شهرکی است بمصر از جانب فرودین آن و آن را «کورة تمﱡی » و «تتا» گویند. (از معجم البلدان ج 2 ص 366).
-
سربپائین
لغتنامه دهخدا
سربپائین . [ س َ ب ِ ] (ص مرکب ) آنکه سر او بجانب فرودین بود. || سربزیر. خجالتی . محجوب .
-
الاشه
لغتنامه دهخدا
الاشه . [ اَ ش َ ] (اِ) در لهجه ٔ افغانی فک .- الاشه ٔ برین ؛ فک اعلی .- الاشه ٔ فرودین ؛ فک اسفل .
-
فردین
لغتنامه دهخدا
فردین . [ ف َ] (اِ) مخفف فروردین که ماه اول باشد از سال و بودن آفتاب است در برج حَمَل و آن برج اول است از دوازده برج فلک . (برهان ). رجوع به فروردین و فرودین شود.
-
باد فوردین
لغتنامه دهخدا
باد فوردین . [ دِ ف َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی باد فروردین است که باد دبورباشد و آن تموج هواست از جانب مغرب بطرف مشرق و مهب آن میان سهیل و مغرب است و هنگام آن آخر روز میباشدبرعکس باد صبا، و ضرر این باد زیاده از نفع است . (برهان ). باد برین...
-
کواده
لغتنامه دهخدا
کواده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ) چوب آستان در خانه . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چوب زیرین در که فرودین نیز گویند، ضد بلندین . (فرهنگ رشیدی ). چوب زیر در. (شرفنامه ٔ منیری ). || چوبی که پاشنه ٔ در برآن گردد. (از برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطبا...
-
فرازین پایه
لغتنامه دهخدا
فرازین پایه . [ ف َ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) مرتبه ٔ اعلی ، به خلاف فرودین پایه ، چه فراز و فرود ضد یکدیگرند. رجوع به فراز شود. (از آنندراج ). از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان .
-
باد دبور
لغتنامه دهخدا
باد دبور. [ دِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بادی باشد که از مابین مغرب و جنوب وزد. (برهان ) (آنندراج ). بادفرودین . (صحاح الفرس ). بمعنی باد جنوب است و باد برین بمعنی باد شمال است چه قطب شمال بلند است و جنوب فرود و باد جنوب و دبور مضر است و باد صبا ...
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِ) نام روز اول است از هر ماه شمسی و نیک است در این روز سفر کردن و جامه ٔ نو پوشیدن و نشاید وام دادن . (برهان ). از نظر ریشه با اهورامزدا، ارمز، ارمزد، اورمزد، هورمز، هورمزد، و هرمزد یکی است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : سر سال نو...