کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرهنگستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرهنگستان
لغتنامه دهخدا
فرهنگستان . [ ف َ هََ گ ِ ] (اِ مرکب ) (از: فرهنگ + ستان ، پسوند). در زبان پهلوی فرهنگستان به معنی مدرسه و مکتب است و در سالهای اخیر این لغت را معادل آکادمی یعنی انجمن عالی ادیبان و نویسندگان ودانشمندان برگزیده اند. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).- فرهنگ...
-
جستوجو در متن
-
سیادهن
لغتنامه دهخدا
سیادهن . [ دَ هََ ] (اِخ ) نامی است که فرهنگستان بجای آن تاکستان را وضع کرده است . (از فرهنگستان ).
-
آمار
لغتنامه دهخدا
آمار. (اِ) احصائیّه . (فرهنگستان ).
-
سویور
لغتنامه دهخدا
سویور. (اِ) آلودگی . (فرهنگستان ).
-
پیکارد
لغتنامه دهخدا
پیکارد. (اِخ ) اِمیل . ریاضی دان فرانسوی مولد پاریس (1858-1941 م .) عضو فرهنگستان علوم و فرهنگستان فرانسه .
-
توقیفگاه
لغتنامه دهخدا
توقیفگاه . [ ت َ / تُو ] (اِ مرکب ) زندان . فرهنگستان ایران «بازداشتگاه » را به جای این کلمه پذیرفته است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
-
طاهربوغده
لغتنامه دهخدا
طاهربوغده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) نام آبادیی بوده از توابع سقز که در فرهنگستان بجای آن نام «گندمان » نهاده اند. (فرهنگستان ). رجوع به طاهر بغده شود.
-
سوخت پاش
لغتنامه دهخدا
سوخت پاش . (نف مرکب ، اِ مرکب ) برای پراکنده کردن نفت و بنزین در ماشین در فرهنگستان بجای ژیکلور پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
-
بال دستان
لغتنامه دهخدا
بال دستان . [ دَ ] (اِ مرکب ) کلمه ای است که فرهنگستان آن را برای نام طایفه ای از پستانداران پرنده (خفاش ) برگزیده است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان شود.
-
آشام
لغتنامه دهخدا
آشام . (اِمص ) جذب مایع. (فرهنگستان ).
-
آغازیان
لغتنامه دهخدا
آغازیان . (اِ مرکب ) پرتیست . (فرهنگستان ).
-
گوزلک
لغتنامه دهخدا
گوزلک . [ ] (اِخ ) رباطی در گرگان که فرهنگستان در مقابل آن «دیدگاه » نهاده است .
-
گرانیگاه
لغتنامه دهخدا
گرانیگاه . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) مرکز ثقل . (فرهنگستان ).
-
واگرایی
لغتنامه دهخدا
واگرایی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) تباعد. (لغات فرهنگستان ).