کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرهاد چهارم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرهاد چهارم
لغتنامه دهخدا
فرهاد چهارم . [ ف َ دِ چ َ رُ ] (اِخ ) اشک چهاردهم . رجوع به اشک چهاردهم شود.
-
واژههای مشابه
-
فرهاد اول
لغتنامه دهخدا
فرهاد اول . [ ف َ دِاَوْ وَ ] (اِخ ) اشک پنجم . رجوع به اشک پنجم شود.
-
فرهاد پنجم
لغتنامه دهخدا
فرهاد پنجم . [ ف َ دِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به اشک پانزدهم شود.
-
فرهاد دوم
لغتنامه دهخدا
فرهاد دوم . [ ف َ دِ دُوْ وُ ] (اِخ ) رجوع به اشک هفتم شود.
-
فرهاد سوم
لغتنامه دهخدا
فرهاد سوم .[ ف َ دِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) رجوع به اشک یازدهم شود.
-
اطاق فرهاد
لغتنامه دهخدا
اطاق فرهاد.[ اُ ق ِ ف َ ] (اِخ ) یکی از آثاری که در دیران پیدا شده و به مادیها نسبت میدهند، دخمه ایست در دیران لرستان نزدیک سرپل ، موسوم به اطاق فرهاد که ناتمام مانده است . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 221 شود.
-
انار فرهاد
لغتنامه دهخدا
انار فرهاد. [ اَ رِ ف َ ] (اِخ ) درخت اناریست که در بیستون واقع است . گویند چون فرهاد از شنیدن خبر فوت شیرین تیشه بر سر خود زد، دسته ٔ تیشه خون آلود گردید و از کوه بر زمین افتاد و سر آن بر زمین نشست و چون تیشه از چوب انار بود سبز شد و درخت انار بهم ر...
-
جستوجو در متن
-
ارشک
لغتنامه دهخدا
ارشک . [اَ ش َ ] (اِخ ) چهاردهم . رجوع به فرهاد چهارم شود.
-
پول مون
لغتنامه دهخدا
پول مون . [ ل ِ م ُ ] (اِخ ) نام سفیری که فرهاد چهارم پادشاه اشکانی باسکندریه نزد آن تونیوس فرستاد. (ایران باستان ج 3 ص 2374).
-
ارشاویر
لغتنامه دهخدا
ارشاویر.[ اَ ] (اِخ ) آرشاویر. هفتمین از پادشاه اشکانی ایران بقول موسی خورنی مورخ ارمنی و سِبه اوس . وی با فرهاد چهارم و پنجم مطابق است . (ایران باستان ص 2613).
-
اشک
لغتنامه دهخدا
اشک . [ اَ ] (اِخ ) چهاردهم یا فرهاد چهارم . بعض مورخان ارد را اشک سیزدهم و پاکر را اشک چهاردهم دانسته اند و این نظر بی مدرک نیست . ولی چون پاکر در ایران ولیعهد بود و بتخت ننشست ، باید فرهاد چهارم را اشک چهاردهم بدانیم . اگر بخواهیم زمان فتوحات او را...
-
فراآتاکس
لغتنامه دهخدا
فراآتاکس . [ فْرا / ف ِ ک ِ ] (اِخ ) پسری که از پشت فرهاد چهارم اشکانی و از بطن کنیزکی رومی موسوم به ثرموزا به وجود آمد، و در تواریخ یونانی و رومی نامش بدین سان ضبط شده است . پیرنیا گمان کرده است که این کلمه صورت رومی فرهادک (فرهاد کوچک ) باشد. رجوع ...
-
رداسپ
لغتنامه دهخدا
رداسپ . [ رُ ] (اِخ ) نام پسر فرهاد چهارم (اشک چهاردهم ) از سلسله ٔ اشکانی که با سه برادر خود بین سالهای 11 و 7 ق . م . به امر پدر به روم رفتند و در آنجا اقامت گزیدند تا هم برادر دیگرش که از طرف فرهاد به ولیعهدی برگزیده می شد بی رقیب بماند و هم قیصر ...