کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرمول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ملامین
لغتنامه دهخدا
ملامین . [ م ِ ] (فرانسوی ، اِ) جسمی است آلی که با الدئید فرمیک تشکیل رزینی می دهد که در گرما قالب گیری می شود. فرمول آن C3H6N6 (تری آمینوتری آزین ) است . (از فرهنگ اصطلاحات علمی ).
-
حرف خشک
لغتنامه دهخدا
حرف خشک . [ ح َ ف ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف سرد. (مجموعه ٔ مترادفات ص 209). سخن از روی بی علاقگی و بر طبق فرمول و مقررات .
-
کلروفیل
لغتنامه دهخدا
کلروفیل . [ کْل ُ ک ُ ل ُ رُ ] (فرانسوی ، اِ) سبزینه . ماده ٔ سبزرنگی که در حفره های خاصی در داخل سیتوپلاسم سلولهای گیاهان موجود است و موجب سبزی اندامهای سبز گیاهان می شود. دانه های سبزینه موادی هستند 5 تایی یعنی از 5 عنصر ترکیب شده اند و فرمول آنها ...
-
کدئین
لغتنامه دهخدا
کدئین . [ ک ُ دِ ] (فرانسوی ، اِ) جوهر مسکن افیون . یکی از آلکالوئیدهایی است که از تریاک به دست می آورند و دارای خواصی شبیه مرفین و فرمولش نیز شبیه فرمول مرفین است با این تفاوت که یک CH2 اضافه دارد بنابراین فرمول آن را می توان بصورت «C18H21NO3» نوشت ...
-
تایلر
لغتنامه دهخدا
تایلر. [ ل ُ ] (اِخ ) بروک . ریاضی دان مشهور انگلیسی است که در سال 1685 م . در «ادمونتون » متولد شد و بسال 1731 در «لندن » درگذشت . وی مدتی از دوران اولیه ٔ زندگی خود را بترتیب ، صرف مطالعه در موسیقی ، نقاشی ، علم حقوق ، فلسفه ، فیزیک و هندسه کرد و د...
-
کلروفرم
لغتنامه دهخدا
کلروفرم . [ کْل ُ / ک ُ ل ُ رُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح علم شیمی و پزشکی ، مایعی است بی رنگ و بیهوش کننده به فرمول CHCI3 که از اثر استخلاف سه اتم ئیدروژن متان به وسیله ٔ سه اتم کلر بدست می آید. این ماده در پزشکی به عنوان داروی بیهوشی مصرف می شو...
-
شکر سرب
لغتنامه دهخدا
شکر سرب . [ ش َ ک َ رِ س ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) استات دُو پلُم . (از یادداشت مؤلف ). استات سرب را گویند که شیرین مزه ولی سمی و بسیار خطرناک است فرمول شیمیایی آن Pb (Coo CH3) است . (فرهنگ فارسی معین : شکَر).
-
یدوفرم
لغتنامه دهخدا
یدوفرم . [ی ُ دُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح شیمیایی ) (فرمول آن ICH3) جسمی است متبلور به رنگ زرد لیمویی با بوی نامطبوع و نافذ شبیه زعفران . یدوفرم در 1975 درجه ٔ صدبخشی ذوب می شود. به عنوان گندزدا مورد استعمال دارد. (فرهنگ اصطلاحات علمی ).
-
فورمول
لغتنامه دهخدا
فورمول . [ فُرْ ] (فرانسوی ، اِ) فرمول . نمونه . سرمشق . || رمز. || (اصطلاح جبر) عبارتی که رابطه ٔ مقادیری را که جواب مسائل مشابهی هستند معین میکند. || در پزشکی ، نسخه . دستور. || در شیمی ، بیان نسبت اجسامی که شی ٔ از آن به وجود می آید با نشانه های ا...
-
منیزی
لغتنامه دهخدا
منیزی . [ م َن ْ ی َ ] (فرانسوی ، اِ) طباشیر فرنگی . تباشیر فرنگی . (یادداشت مرحوم دهخدا). فرمول آن اکسید منیزیوم است . حاجی منیزی که به عنوان دارو به کار می رود کربنات قلیایی منیزیم است . منیزی سیال محلولی از بی کربنات منیزیم است . (فرهنگ اصطلاحات ع...
-
کلس
لغتنامه دهخدا
کلس . [ ک ِ ] (معرب ، اِ) آهک . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). به عربی آهک را گویند. (برهان ). آهک سفید. (غیاث ). آهک زنده . حجر مشوی . حجاره ٔ مشویه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در اصطلاح علم شیمی ، آهک زنده را گویند که عبارت است از ...
-
بنزن
لغتنامه دهخدا
بنزن . [ ب َ زِ ] (اِ) مایعی بی رنگ و با بوی تند مخصوص ، کمی سبکتراز آب که در 80/1 درجه ٔ صدبخشی بجوش می آید. و در 5/48 درجه ٔ صدبخشی متبلور میشود. بسیار فرار و سریعالاشتعال است . بنزن را نباید با بنزین که یکی از مشتقات نفت است و مخلوطی از ئیدروکربور...
-
وات
لغتنامه دهخدا
وات . (اِ) (اصطلاح فیزیکی ) واحدی که برای سنجش نیروی الکتریسیته در علوم به کار میرود. این واحد به نام «وات » دانشمند ومخترع معروف انگلیسی نامیده شده است و متناسب است با مقدار مقاومت هادی جریان الکتریسیته ضرب در مجذور (توان دوم ) شدت جریانی که از مولد...
-
کوارتز
لغتنامه دهخدا
کوارتز. (فرانسوی ، اِ) ماده ای است به فرمول sio2 که دارای سختی بالنسبه زیاد است (سختی آن 7 است ) و بر روی شیشه خط می اندازد. وزن مخصوصش 2/65 است و در حقیقت یک سیلیس (انیدرید سیلیسیک ) خالص است که در دستگاه رومبوادریک متبلور می شود و شکل متداول آن منش...
-
شمپانزه
لغتنامه دهخدا
شمپانزه . [ ش َ زِ ] (فرانسوی ، اِ) شامپانزه . گونه ای از میمونهای انسان نما که بدون دم است و در جنگلهای آفریقا میزید. قدش از انسان کوتاهتر و بدنش از موهای بلند پوشیده شده است . فرمول دندانیش شبیه انسان است ،ولی آرواره ٔ بزرگ قوی و همچنین دندانهای نی...