کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرقود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرقود
لغتنامه دهخدا
فرقود. [ ف ُ ] (اِخ ) ستاره ٔ نزدیک قطب که بدان راه شناسند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فرقد. رجوع به فرقد و فرقدان و فرقدین شود.
-
فرقود
لغتنامه دهخدا
فرقود. [ ف ُ ] (ع اِ) گاوساله ٔ دشتی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
گاوساله
لغتنامه دهخدا
گاوساله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گوساله . بچه ٔ گاو:غراء. فرقد، گاوساله و یا گاوساله ٔ دشتی . فرقود؛ گاوساله دشتی . هلام ؛ طعامی است که از گوشت و پوست گاوساله ترتیب دهند. (منتهی الارب ). رجوع به گوساله شود.