کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرفتن
لغتنامه دهخدا
فرفتن . [ ف ِ / ف َ رِ ت َ ] (مص ) مخفف فریفتن . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
فریفتن
لغتنامه دهخدا
فریفتن . [ ف ِ / ف َ ت َ ] (مص ) پهلوی فرفتن . فریبیدن . فرهیفتن . فریب دادن . گول زدن . گمراه کردن . (فرهنگ فارسی معین ). بازی دادن . (یادداشت بخط مؤلف ). این کلمه مصدر ماضی است و مضارع و امر آن از فریبیدن اشتقاق می یابد : همانا دلش دیو بفریفته ست ...