کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرسان
لغتنامه دهخدا
فرسان . [ ف َ ] (اِ) نام جانوری است که از پوست آن پوستین سازند. (برهان ). فنک . فنه . آس . (یادداشت به خط مؤلف ). هر جانوری که از پوست آن پوستین سازند. (ناظم الاطباء).
-
فرسان
لغتنامه دهخدا
فرسان . [ ف َ ] (اِخ ) از قرای اصفهان است . (معجم البلدان ).
-
فرسان
لغتنامه دهخدا
فرسان . [ ف َ رَ ] (اِخ ) جزیره ای است آبادان به بحرین . (منتهی الارب ).
-
فرسان
لغتنامه دهخدا
فرسان . [ ف َ رَ ] (اِخ ) لقب قبیله ای است و از آن قبیله است عبدید فرسانی . (منتهی الارب ).
-
فرسان
لغتنامه دهخدا
فرسان . [ ف ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ فارِس ، به معنی سوار یعنی صاحب اسب . (آنندراج ). ج ِ فارِس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
فرسان
لغتنامه دهخدا
فرسان . [ ف ُ ](اِخ ) از قرای افریقاست در مغرب . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
فرسانی
لغتنامه دهخدا
فرسانی . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب است به فرسان که از قرای اصفهان است . (سمعانی ).
-
دحنی
لغتنامه دهخدا
دحنی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب است به دحنة که مردی از فرسان میباشد. (سمعانی ).
-
آس
لغتنامه دهخدا
آس . (ع اِ) حیوانی که پوست و موئی نرم دارد و از آن پوستین کنند و نوک دم آن سیاه است . قاقم . || فنک . فنه . فرسان . (زمخشری ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابی حصین الازدی . صحابی و از فرسان عرب در صدر اسلام بود. وی به سال 36 هَ. ق . در جنگ صفین به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
-
فرسانی
لغتنامه دهخدا
فرسانی . [ ف َ ] (اِخ ) ابراهیم بن ایوب عنبری ، مکنی به ابواسحاق . از مردم اصفهان و اهل قریه ٔ فرسان بود. از ثوری و مبارک بن فضاله وجز آنها روایت کند و عبداﷲبن داود از وی روایت دارد. وی مردی عابد بود. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
فرسانی
لغتنامه دهخدا
فرسانی . [ ف ُ ] (اِخ ) حسن بن اسماعیل کندی . از مردم فرسان مغرب بود. از اصبغبن الفرح حدیث کند. وی در سال 263 هَ .ق .در اعمال برقه درگذشت . (اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
ابراهیم فرسانی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم فرسانی . [ اِ م ِ ف َ] (اِخ ) ابن ایوب ، مکنی به ابواسحاق . در قریه ٔ فرسان نزدیک اصفهان متولد شده . او از محدثین و مردی صالح و متقی بوده . از ثوری و اعمش روایت حدیث کرده است .
-
ابوخراشه
لغتنامه دهخدا
ابوخراشه . [ اَ خ ُ ش َ ] (اِخ ) کنیت خفاف سلمی بن عمیر.یکی از فرسان قیس و از شعرای آن طائفه و صحابی است .او در فتح مکه در رکاب رسول صلوات اﷲعلیه بوده است .